حکومت حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکومت حکمت - نسخه متنی

مصطفی دلشاد تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



'... و لكن لنرد المعالم من دينك... و تقام المعطله من حدودك.' [ همان، كلام 131. ]

بلكه مقاصد ما آن است كه نشانه هاى دين تو را به جامعه بازگردانيم،... و حدود اجرا نشده ات به اجرا درآيد.

نشانه هاى دين جز در بستر عدالت ظهور نمى نمايد و حدود الهى در سايه ى عدالتى فراگير به درستى به اجرا درمى آيد، بلكه برقرار كردن عدالت، برپا ساختن بالاترين حدود الهى است كه در سايه ى آن همه چيز جان مى گيرد و راست مى گردد. امير مومنان على "ع" نقش عدالت را چنين بيان كرده است:

'جعل الله سبحانه العدل قوام الانام و تنزيها من المظالم و الاثام و تسنيه للاسلام.' [ عبدالواحد التميمى الامدى، غررالحكم و دررالكلم، موسسه الاعلمى للمطبوعات، بيروت، 1407 ق. ج 1، ص 335. ]

خداى سبحان عدالت را مايه ى برپايى انسانها و ستون زندگانى آنها و سبب پاكى از ستمكاريها و گناهان و روشنى چراغ اسلام قرار داده است.

و نيز فرموده است:

'بالعدل تصلح الرعيه.' [ همان، ص 292. ]

با عدالت مردمان اصلاح مى شوند.

در واقع جامعه اى كه عدالت در آن برپا نيست، فاقد حيات انسانى و زندگى معنوى است و ديانتى كه در آن اهتمام به برقرارى عدالت نيست، مايه ى گمراهى است و حكومتى كه عدالت هدف آن نيست و در راه برقرارى عدالتى همه جانبه و فراگير گام نمى زند، در مسير هلاكت است كه اصلاح دين و دنياى مردمان به عدالت است. در سخنان پيشواى عدالتخواهان، على "ع" چنين وارد شده است:
'العدل حياه.' [ شرح غررالحكم، ج 1، ص 64. ]

عدالت زندگى است.

'العدل حياه الاحكام.' [ همان، ص 104. ]

عدالت حيات احكام "دين است".

'عدل السلطان حياه الرعيه و صلاح البريه.' [ همان، ج 4، ص 363. ]

عدالت زمامدار، حيات مردمان و مايه ى اصلاح امور و صلاح احوال خلق است.

'العدل نظام الامره.' [ همان، ج 1، ص 198. ]

عدالت نظام بخش حكومت است.

'العدل ملاك و الجور هلاك.' [ همان، ص 57. ]

عدالت بنياد دستيابى به هر سعادت است و ستم مايه ى هلاكت است.

امير مومنان على "ع" هدف اساسى حكومت و والاترين ارزش را در جامعه برپايى عدالت مى دانست و هر برنامه اى را با جهتگيرى عدالتخواهانه مى خواست. امام "ع" عدالت اجتماعى و عدالت اقتصادى را برتر از هر خدمت اجتماعى و دستگيرى اقتصادى ناشى از وجود ستم اجتماعى و ظلم اقتصادى است و اگر عدالت همه جانبه برپا شود، نيازى بدين امور نيست و چنين خدماتى بايد در جهت تحقق عدالت فراگير صورت يابد و هدف بودن عدالت در حكومت به فراموشى سپرده نگردد و به خدمات اجتماعى و دستگيريهاى اقتصادى بسنده نشود. شخصى نزد امام على "ع" آمد و از آن حضرت پرسيد: 'ايهما افضل، العدل او الجود؟' "كداميك برتر است، عدالت يا بخشش؟" در واقع عدالت و برپا كردن داد والاتر و باارزش تر است يا روى كردن به خدمات و امورى چون دستگيرى بينوايان و رسيدگى به ناتوانان و بخشندگى و ايثارگرى؟
امام "ع" ديدگاه دادگرانه و عدالتخواهانه ى خود را چنين بيان داشت:

'العدل يضع الامور مواضعها و الجود يخرجها من جهتها. و العدل سائس عام، و الجود عارض خاص. فالعدل اشرفهما و افضلهما.' [ نهج البلاغه، حكمت 437. ]

عدالت كارها را در جاى خود قرار مى دهد و بخشش آنها را از مسيرشان خارج مى سازد. عدالت تدبيركننده اى است به سود همگان و بخشش به سود خاصگان. بنابراين عدالت شريفتر و برتر است.

هر نوع نابسامانى نشانى از بى عدالتى است و اگر عدالت هدف حكومت قرار گيرد و لوازم تحقق آن فراهم آيد، جامعه و امور سامان مى يابد و همگان لباس عافيت و سلامت و كرامت به تن مى نمايند. امير مومنان على "ع" حكومت را در اين جهت سير داد، چنانكه در ضمن خطبه اى خطاب به مردم فرمود:

'و البستكم العافيه من عدلى.' [ همان، خطبه ى 87. ]

و از عدالت خود لباس عافيت بر تنتان كردم.

بر اساس هدف قرار دادن عدالت در حكومت بود كه امام "ع" بلافاصله پس از به دست گرفتن امور به تحقق عدالت همه جانبه قيام كرد و بر سر پيمان عدالتخواهى استوار ايستاد. در روز دوم حكومت خود، درباره ى آنچه عثمان تيول بعضى كرده بود و امام "ع" آن را به مسلمانان بازگرداند، [ شرح ابن ابى الحديد، ج 1، ص 269. ] فرمود:

'و الله لو وجدته قد تزوج به النساء و ملك به الاماء لرددته، فان فى العدل سعه و من ضاق عليه العدل، فالجور عليه اضيق!' [ نهج البلاغه، كلام 15. ]

به خدا سوگند، اگر "آنچه را كه عثمان بخشيده است" نزد كسى بيابم، آن را به بيت المال مسلمانان بازمى گردانم، هر چند آن را كابين زنان كرده باشند يا بهاى كنيزكان، زيرا در عدالت گشايش است و آن كه عدالت را برنتابد، ستم را سخت تر يابد.
امير مومنان على "ع" در راه تحقق اين هدف والا همه ى سختيها و مخالفتها را به جان خريد و در همين راه به شهادت رسيد كه درباره اش گفته اند: 'قتل فى محرابه لشده عدله' [ مرتضى مطهرى، بيست گفتار، انتشارات صدا، 1358 ش ص 3. ] او در محراب عبادت خويش به سبب شدت عدالتش كشته شد.

ام هيثم نخعى از اصحاب على "ع" و از مفاخر زنان شاعر شيعه، در بيتى از مرثيه ى سوزناك خود درباره ى شهادت مجسمه ى عدالت، در توصيف حق خواهى و عدالت مدارى امير مومنان على "ع" چنين سرود:




  • يقيم الحق لا يرتاب فيه
    و يعدل فى العدى و الاقربينا



  • و يعدل فى العدى و الاقربينا
    و يعدل فى العدى و الاقربينا



[ السيد محسن الامين العاملى، اعيان الشيعه، دارالتعارف، بيروت، ج 3، ص 489. ]
حق را بى هيچ ترديدى برپا مى دارد و در ميان دشمنان و نزديكان به عدالت رفتار مى نمايد.

/ 38