احزاب سیاسی در ایران جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احزاب سیاسی در ایران - جلد 2

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

داده اند كه حتى يك دولت خوب سالها احتياج دارد كه آنهارا مرتب نمايد.
هر سياستى كه در نهايت در مقابل كنسرسيوم انتخاب مى شود بايد سياستى باشد كه به وسيله موقعيت و شرايط زمان ديكته مى شود.
البته وقتى زمان براى موافقت نفت مى رسد هر نوع تجديدنظرى بايد از طريق بحث و گفتگو صورت پذيرد و نه از طريق اقدامات حاد و ناگهانى.
آنهايى كه با سر و صدا صحبت از توقيف مى كنند از طرف جبهه ملى مورد تنفر هستند.
يكى از دانشجويان در دانشگاه مى گفت مرگ بركنسرسيوم و ما او را خارج كرديم.
هيچكسى كه تا اين حد از سياستهاى رسمى جبهه ملى به دور باشد.
حق ندارد اظهارنظر عمومى در پشتيبانى از جبهه ملى بكند.
هيئت حسن نيت به اتحاد شوروى روسها خيلى بدبين هستند و سياستهاى ماكياولى را پياده مى كنند.
من فكر مى كنم دولت شاه دو سال پيش در اصل سه سال پيش وقتى كه تلاش نمودند از شما با آن همه دردسر در جريان معاهده عدم تجاوز با روسها حق السكوت بگيرند، خيلى احمق بودند.
آنهاعملا گفتند به ما پول بيشترى بدهند، يا ما به روسها روى مى آوريم.
و هر زمانى كه به پول احتياج داشته باشند آنها دوباره شروع به صحبت در مورد بهبود روابط با شوروى مى نمايند.
اين يك سياست خيلى احمقانه و كوته نظرانه است، ولى به نظر مى رسد كه هر بار موثر واقع مى شود.
به جز اينكه فقط بيشتر روسها را دشمن مى كند.
ما دو هزار مايل مرز مشترك با روسيه داريم.
ما نمى توانيم براى نسبت به آنها بى تفاوت باشيم و ما بايد كارى را كه مى توانيم براى توسعه يك رابطه معقولانه تر با آنهاانجام دهيم.
ولى موضع ما مثل عراق يا مصر نيست كه از روسيه فاصله دارند و مى توانند با آن بازى كنند و سپس از آنهادور شوند.
مطمئنا آزادى ايران آنقدر بها ندارند كه براى آن روابط بهتر با روسها را تعطيل كنيم.
اما اشكالى ندارد كه به طريق ديگرى كوشش نموده كه آنهادر ايران خنثى شوند و به يك پيمان عدم تهاجم تن در دهند.
ما همچنين بايد معاهده 1304 5 با اتحاد شوروى را بررسى كنيم.
اگر مابايد از سنتو خارج شويم اين معاهده بايد بى اعتبار گردد.
قدرت قابليتهاى حزب توده كمونيستها تا جايى كه من مى دانم حزب توده متشكل از سه گروه است.
اولين گروههاآنهايى هستند كه هنوز به رهبرى آن توده ايهايى كه اكنون در خارج از كشور هستند اغلب در آلمان شرقى معتقد مى باشد و از آنان پيروى مى كنند.
اين آدمهاى احمق هنوز، على رقم همه چيز معتقد به حزب توده قديمى هستند.
گروه دوم متشكل از آنهايى هستند كه عملا عوامل سازمان امنيت و اطلاعات كشور ساواك مى باشند.
سومين گروه آن جوانانى از ما هستند كه گرايشات طرفدار كمونيستى پيدا كرده اند كه مى خواهند ماركسيست باشند ولى روى يك معيار تيتوئيستى.
به خاطر اين است كه آنهاهر چيزى را كه از مسكو بيايد به عنوان وحى منزل نمى دانند.
اين سه گروه در حال حاضر مجزا هستند.
گروه سوم بيشترين گروه را دارد.
آن عمدتا از روشنفكران جوان تشكيل شده است.
ولى آنهانبايد ابزار مسكو دانسته شوند.
روابط جبهه ملى حزب توده من تضمين مى نمايم كه هيچ ارتباطى بين رهبران جبهه ملى و يك نفر از تشكيلات حزب توده وجود ندارد.
توده اى هميشه ما را جبهه ملى امپرياليستى مى خوانند و اين براى ما غيرممكن خواهد بود كه با يكديگر همكارى كنيم.
در طول يكى از سخنرانيهايم من به امپرياليسم سرخ اشاره كردم.
بعدا يك چپى پيش من آمد و شكايت داشت كه چيزى به اسم امپرياليسم سرخ وجود ندارد.
مجارستان را به عنوان يك مثال عالى ذكر كردم و همچنين رفتارهاى كمونيستهاى چينى در طول مرز چين با هند را متذكر شدم.
به هر حال اين چينى چيزى را كه من گفتم قبول نخواهد كرد.
من يك حقيقت را به شما مى گويم.
تنها چيزى كه تمام ما را كه اعضاى حزب ايران هستيم در زمانى كه حركتى براى، غير قانونى كردن حزب ايران وجود داشت از زندان شدن يا كشته شدن حفظ كرد، اين حقيقت بود كه مقامات امنيتى آمريكا در اينجا، آرشيوهاى حزب توده را به دست آورد، بودند و آنها را به دولت نشان داده بودند و آن قسمتهايى را متذكر شده بودند كه در آنجا آنها عنوان كرده بودند كه شاپور بختيار و صالح و ديگران توده اى نيستند، بلكه از دشمنان حزب توده هستند.
اگر به خاطر اين حقيقت نبود كه آمريكاييها مى دانستند جور ديگرى است و به آنهااجازه انجام چنين كارى را نخواهد داد دولت تمام افراد جبهه ملى را با ادعاى اينكه آنهاكمونيست هستند، مى كشت.
حزب توده قطعا2 تلاش مى نمايد كه از نيمه آزادى كه اكنون وجود دارد براى مقاصد خودشان استفاده كنند، ولى من شك دارم كه آنهاجرات نمايند كارى به صورت آشكار به اسم حزب توده انجام دهند.
نيروى سازمانى جبهه ملى ما فقط به مدت ده ماه مشغول بوديم.
ما مى دانيم كه دولت دستور داده است كه فعاليتهاى ما در استانها متوقف شود، و در تهران نيز با ما مخالفت مى كنند، بنابراين ما فعاليتهايمان را شروع كرديم كه فارمان را برويشان بيشتر كنيم.
گروهها و ايدئولوژيهاى مختلف در جبهه ملى وجود دارد و ضعف بزرگ ما اين است كه بايد يك نوع ميانگين هوادارى و عقايد كه آنها دارا هستند را قبول نماييم.
ما هدفهاى مشترك داريم، ولى ما فاقد هر نوع از ايدئولوژيهاى كلى هستيم.
براى مثال ما اشخاص مذهبى در جبهه ملى داريم كه نمى توانند صحبت برابرى زنان با مردان يا بعضى اصول را كه در اعلاميه حقوق بشر عنوان شده، تحمل نمايند .بعضى از اين اشخاص مذهبى به خاطر نظرات عجيب و نامطمئنى كه دارند يك مشكل قابل توجه براى خيلى از ماها هستند.
به بعضى از آنهابيشترين سوعظن مى رود و در طرف ديگر ما بسيارى از زمين داران فئودالى را داريم كه هيچ حرفى را راجع به اصلاحات ارضى نمى شنوند.
و به همين ترتيب ما نبايد به طور صريح به عنوان يك حزب مورد توجه قرار گيريم، ولى مثل يك جبهه در معناى اروپايى، گروهى متشكل از گروهها و اشخاص مختلف كه براى به دست آوردن هدفهاى مشخص و به خصوصى در هم پيوسته اند، مى توانيم مطرح شويم، همين نيروى ما ناشى از اتحاد ما در جستجوى اين اهداف مى باشد.
ضعف ماناشى از فقدان ايدئولوژى يكپارچه است.
على رقم اين موضع، اگر به ما آزادى واقعى از طرف دولت اعطا مى شد بيشتر از 2 يا3 ماه براى ما طول نمى كشيد كه سامانمان را تا آخرين واحد كامل كنيم.
روابط حزب ايران جبهه ملى اين موضوعى از رواشناسى داخلى است.
حزب ايران كه من عضوى از آن هستم برگزيدگان جبهه ملى را در خود دارد.
فقط آنهارا بشماريد:صالح ،باقر كاظمى، اصغر پارسا، جهانگير حقشناس، كريم سنجابى، خود من و ديگران.
آنهارهبران واقعى جبهه ملى هستند.
افراد حزب ايران 10 كرسى در شوراى جبهه ملى دارا مى باشند.
اكثر پستهاى مهم و موثر توسط اعضاى حزب ايران اداره مى شوند.
ديگران يعنى آنهايى كه اعضاى حزب ايران نيستند به طور طبيعى كمى احساس حقارت مى كنند و بنابراين نسبت به نقش حزب ايران ظنين هستند.
ولى من مى توانم شما را مطمئن سازم كه حزب ايران امتيازاتى داده است و متمايل است كه به منظور حفظ اتحاد ،امتيازات بيشترى در آينده بدهد.
دانشجويان دانشگاه براى احزاب كافى نيستند فقط حدود صد عضو حزب ايران در ميان آنهاهستند.
اغلب آنهافقط مدعى هستند و نسبتا گرايشات افراطى دارند.
رهبر جبهه ملى چه كسى است؟ عملا، هيچ كس.
هيچ كس در ميان ما تمام شرايط لازم براى نوع رهبرى كه مصدق بود ندارد، يكى از ما ممكن است شرايط عالى داشته باشند، ولى در يك جنبه حياتى ضعيف باشند، بنابراين ما واقعا يك رهبر منفرد نداريم.
خود مصدق يك رهبر موثر نيست و ديگر نمى تواند باشد.
حداكثر او مى تواند مثل يك شخصيت روحانى خدمت كند.
البته او به مقدار زيادى از طرف مردم محبوب است
ولى در زمينه سياست واقعى او تمام شده است.
من نمى توانم بگويم چه كسى ممكن است براى نخست وزير بودن از طرف جبهه ملى انتخاب شود، زيرامطابق قانون آن بستگى به شاه دارد.
ولى من احتمال مى دهم صالح بهترين شانس را براى انتخاب شدن داشته باشد.
نهضت آزادى كشور مى دانيد بعضى از اين افراد طرفدار كمونيسم بوده اند.
زمانى كه آن مورد توجه قرار مى گرفت، جبهه ملى از من سوال نمود كه آيا اين افراد بايستى از جبهه ملى جداشوند يانه.
و من گفتم بله.
مهدى بازرگان عضوى از شوراى جبهه ملى بود.
ما به بازرگان شكايت كرديم كه پيروان او يك سازمان مخفى تشكيل داده اند و در يك سيستم دمكراتيك جايى براى سازمان مخفى نيست.
ولى اين افراد تحت نفوذ رحيم عطايى و عباس روافيان بودن.
آنها داراى مجموعه غريبى از عقايد طرفدار كمونيسم مى باشند كه با لحن مذهبى مخلوط شده اند.
رابطهاى حزب توده دراينجا قويتر هستند.
آنهامثل خليل ملكى و اتحاديه سوسياليستى او تقاضاى عضويت در جبهه ملى نموده است.
براى 2 يا 3 هفته اين موضوع مورد بررسى بوده است.
آنهاتشخيص مى دهند كه هيچ نفوذى نخواهد داشت و قادر به انجام هيچ كارى نخواهد بود، مگر اينكه آنهابخشى از جبهه ملى شوند، و دولت به منظور ضعيف كردن جبهه ملى آنهارا مستقيما تشويق مى نمايد.
براى آنهابهتر خواهد بود كه خارج از جبهه ملى بمانند.
زيرا ما نمى توانيم از كسانى در ميان آنها كه تمام آن چيزهاى افراطى

/ 41