رهبر مخالف سابقه دار، با تجربه در امور كارگرى و هماهنگى با طرز فكر دانشجويان ايرانى است.
بدين ترتيب، او ممكن است بتواند قدرت كمى را از چنگ حزب كمونيست توده به درآورده و به طرف جبهه ملى جذب كند.
در اول 1357، كريم سنجابى كه اينك دبير كميته اجرايى جبهه ملى است، احياع ائتلاف جبهه ملى قديم سالهاى 1339 را در شكل جبهه ملى ايران اغلب جبهه ملى خوانده مى شود اعلام كرد.
بختيار عضوى از كميته اجرايى آن شد.
مرد مخالف در خرداد 1355 بختيار يكى از چند رهبر مخالفى بود كه يك اعلاميه در مورد تقاضاى حقوق بشر بيشتر و تغيير حاكميت استبدادى را امضاع نمود.
بلافاصله قبل از ديدار پرزيدنت جيمى كارتر در ماههاى آذر و دى 1356 بختيار بياناتى علنى در حمايت از مبارزه مجموعه فعاليتهاى حقوق بشرى پرزيدنت ايراد كرد، با اين اميد كه او مسئله را نزد شاه مطرح سازد.
در اواسط 1357 بختيار بيانات متعددى را به نام جبهه ملى ايران ايراد كرده و به خواست خود مذاكرات جداگانه اى را با مقامات آمريكايى در مورد سياستهاى داخلى و نظريات جبهه ملى برگزار نموده است.
در سالهاى اوليه بختيار با انقلاب مخالفت مى كرد و يك حزب كه بتواند مقاصد خود را از طريق قانونى تاعمين كند برايش ارجحيت دارد او با احاطه مطلق شاه بر دولت مخالف بود، اما از ترس ايجاد يك خلا قدرت، خواستار خلع مقام او نبود.
در زمينه جهانى او مى خواست كه ايران يك خط بى طرفى را دنبال كند، كمك اقتصادى از جانب شرق و غرب او بپذيرد و از اتحادهاى نظامى بپرهيزد.
دوران اوليه زندگى شاپور بختيار در سال 1293 به دنيا آمد، او پسر يكى از رهبران ايل بختيارى بود.
او تحصيلات ابتدايى خود را در اصفهان به پايان رساند و سپس در يك كالج بيرونى تحت مديريت فرانسويها به دريافت درجه ليسانس نائل آمد.
در سال 1309 او به فرانسه مسافرت كرد و يك درجه ليسانس ديگر هم از دانشكده هاى علوم سياسى و حقوق پاريس گرفت.
در جنگ جهانى دوم، او تا زمان سقوط فرانسه در ارتش آن كشور خدمت كرد.
در سال 1325 او رئيس اداره كار خوزستان شد و در آن محدوده يك اعتصاب عليه شركت نفت ايران و انگليس را رهبرى نمود.
مخالفت او با شركت و سياستهاى كارگرى آن براى او در بين كارگران محبوبيت و احترامى دست و پا كرد كه او هنوز آن را حفظ مى كند.
در سالهاى 1330 بختيار به عنوان يك عضو حزب ايران با ناكامى در انتخابات مجلس شركت كرده از 1331 تا 1332 او به عنوان مشاور كارگرى اصلى نخست وزيرى مصدق خدمت كرد.
پس از سقوط مصدق، بختيار در چند مورد به جهت فعاليتهاى سياسيش مدتهاى كوتاهى به زندان رفت.
در 1335 به عضويت در كميته اجرايى حزب ايران انتخاب شد.
از 1335 تا 1339 حزب ايران و جبهه ملى راكد بودند.
در 1340 و 1341 بختيار در حالى كه استاد دانشگاه تهران بود، كميته دانشگاهى جبهه ملى قديم را سرپرستى مى كرد و مسئول عضوگيرى از دانشجويان و تشكيل تظاهرات دانشجويى بود.
در آن سالها بختيار چندين بار به جهت فعاليتهاى سياسى خود در ميان دانشجويان دستگير شد.
طى آن مدت بختيار مشاجرات متعددى با رهبران ميانه روتر جبهه ملى، بر سر آنچه حس مى كرد كنترل ضعيف آنها و فقدان فعاليت تشكيلاتى بود، داشت.
اطلاعات شخصى بختيار ظاهرى زمخت و منگ دارد و فردى كله شق و از لحاظ سياسى زيرك و صاحب عزم است.
او باهوش است و به موفقيتهاى فكرى خود افتخار مى كند.
او بيشتر تمايل دارد به آنكه علنى سخن بگويد، به جاى آنكه حرفهايش مصادق جزئى داشته باشند و اگر چه از موضوعات گريز نمى زند اما بلافاصله در مخاطب خود حس اطمينان نمى كند.
وى يك سازمان دهنده و رهبر خوب است.
بختيار به علت تحصيلاتى كه داشته در انتخاب ليسانس و نحوه رفتار خود بيشتر از آنكه ايرانى باشد اروپايى است و در مكالمه فارسى خود الفاظ فرانسوى يا انگليسى بكار مى برد.
او طى اقامتش در فرانسه با يك زن فرانسوى ازدواج كرد كه از او چهار فرزند دارد.
اين دو در حدود سال 1332 از يكديگر جدا شدند.
بختيار به عربى، فرانسه و مقدارى انگليسى و آلمانى آشنايى دارد.
26 آبان 7531 52 شماره سند ديو پاترسون از: 25 ژانويه 9791 5/11/75 تاريخ:

شاهپور بختيار:

بختيار 32 يادداشت بيوگرافى از: ديو پاترسون تاريخ: 25 ژانويه 9791 5/11/75 درباره: شاهپور بختيار منبع: آقاى علاقمند اسم اول نامشخص ، معاون قبلى مديريت و صاحب كارخانه فيلتر خوكار در قزوين است.
خواهر كوچكتر او در كنسولگرى ايران در واشنگتن منشى مى باشد.
علاقمند گفت كه بختيار سالها براى IBDMI كار كرده است، او به عنوان سرپرست كارخانه نساجى وطن و زمانى ديگر به عنوان سرپرست طرح فولاد كه به وسيله IBDMI با يك شركت فرانسوى تاعسيس شده بود، كار مى كرد.
23 سال قبل IBDMI مجبور شد كه او را اخراج كند.
بعدها بختيار مدتى سرپرست كارخانه شيشه سازى آبگينه بود، اما نتوانسته مدت زيادى را با صاحب آنجا ياسلى ياسينى مترجم مرد وحشتناكى كه در ايران به عنوان سلطان شيشه شناخته شده خوب تا كند.