داريوش فروهر وى نزيه با يك كنايه جالب به روسيه گفت كه اكر بين ما ايران و روسيه اختلافى باشد، ما ايرانيان بايد به خاطر داشته بياوريم كه آمريكا با ماست و دولت آمريكا ما را در حل مشكلاتى كه توسط اجانب ايجاد مى شود، كمك خواهد كرد. كانون وكلا در گذشته نيز به مناسبت سمت و مسئوليت هاى ملى ملاقاتهايى با مقامات عالى رتبه و سفراى ممالك متحده آمريكا داشته ام، معتقدم كه وجود چنين تماسهايى براى حسن تفاهم و بهبود روابط بين دو ملت مفيد خواهد بود. نامه دست نويس بقايى به سوليوان مقامات نهضت آزادى مى گفتند كه جنبش آنهادر پى يك ملاقات در سطح سياسى با مقامات آمريكايى است تا وضعيت خودشان را براى جلب حمايت ايالات متحده در ترتيب دادن انتقال از دولت استبدادى فعلى در ايران، به يك سيستم دمكراتيك تر ارائه نمايد. نهضت آزادى البته از كسانى كه خودباختگى در مقابل فرهنگ غرب را آموزش ديده اند جز اين انتظارى نبايد داشت: منظور از اين دستيارى افتخارى كنگره آمريكا كه آقاى متين دفترى دريافت كرده است، قادر نمودن مردان جوان برجسته به كسب تجربه در حكومت دمكراتيك، به وسيله همكارى با يك سناتور يا نماينده طى يك دوره كامل كنگره مى باشد .
متين دفترى تلگرام تسليتى كه از سوى كميته دانشجويان جبهه ملى به ايالات متحده فرستاده شد پس از مرگ كندى اين عبارات جالب را دربرداشت.
آنهايى كه براى آزادى ملت خود مبارزه مى كنند مى دانند كه چگونه آرمانهاى آزادى خواهانه در ميان نسلهاى جوان رشد مى يابد، كندى مظهر اين آرمانها بود.
كندى كه نويسنده كتاب نيمرخهايى در شهامت بود اكنون خودش چهره اى از شهامت و يك نمونه جاويدان از شهامت براى نسل جوان است. جبهه ملى روشنفكران به هر حال در جامعه فسق كه هر روز سلطه همه جانبه سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى شيطان بزرگ عمق بيشترى مى يابد.
هر حركت سياسى كه براى كسب قدرت مبارزه مى كند در عين حال بخواهد ذره اى مشروعيت براى حاكميت قائل شود به ناچار در محدوده اى عمل مى كند كه حاكميت شيطانى مقرر داشته است، و به شيوه هايى متوسل مى شود كه امپرياليسم از قبل براى آن راه علاجى انديشيده است و اين نتيجه طبيعى پذيرش ولايت طاغوت است و زمانى كه به لحاظ ماهيت، هم اين جمعيتها و هم آن رژيمى كه اينها به خيال خود به مبارزه با او پرداخته اند، در نفعى ارزشهاى توحيدى والهى اتفاق نظر دارند، در يك مقطع اين به اصطلاح مبارزه با رژيم شاه، حكم مبارزه با خود و نفى موجوديت خود را پيدا مى كند: مخالفان رژيم در ايران جبهه ملى به علت اينكه هيچگونه برنامه اى كه بتوان آن را از آن آنهاناميد و با آنچه كه شاه عمل مى كند تفاوت داشته باشد، ندارند، ترجيح مى دهند بر روى نكات منفى آن تاكيد كنند. براى بيشتر آنها مخالفان تغيير خط مشى در چنين مرحله اى به منزله رد شخصيت و هويت خودشان خواهد بود، و براى آنهايى كه از سنى از آنهاگذشته است به منزله آن خواهد بود كه يك عمر كوشش و از خود گذشتگى آنهابه باد مى رود .
جبهه ملى عمومى صالح با نظرات صديقى موافق بود و گفت متاعسفانه جبهه ملى در حال حاضر به خاطر فشار بى رحمانه از جانب سرويسهاى امنيتى دولت كارى نمى تواند انجام دهد.
صالح گفت، در هر حال برنامه اصلاحى شاه با بيدار كردن مردم حتى در دورافتاده ترين دهكده هاى ايران به عبارتى كار جبهه ملى را انجام مى دهد.
الهيار صالح نخستين تاريخى كه كارگزاران استكبار جهانى در ايران مستقيما به سراغ گردانندگان اين دستجات سياسى مى روند در حواشى كودتاى آمريكاى 28 مرداد 1332 است.
ملاقات با بقايى 20 نوامبر 1950 برابربا 29 آبان 1329 و ملاقات با بختيار 10 نوامبر 1952 آبان 1332 امپرياليسم غدار آمريكا كه خود را مهياى جانشينى امپراطورى رو به زوال انگليس مى كند در اولين قدم ناچار است به مهار جريانات سياسى موجود در جامعه بپردازد و بر اساس همين خط شروع به برقرارى ارتباط مستقيم با سردمداران اين گروهها مى كند.
شيطان بزرگ از تماس با گرروههاى سياسى مختلف و خصوصا مخالفين دو هدف عمده را تعقيب مى كرد.
يكى اينكه عموما اين گروهها به لحاظ تنوعشان منابع اطلاعات خوبى در زمينه مسائل سياسى بالاخص وضعيت گروههاى مخالف شاه بودند.
ديگر اينكه هرگاه شرايط اجتماعى صورت حادى به خود مى گرفت يكى از اين گروههايى كه امتحان سرسپردگى خود را به شيطان بزرگ پ س داده بوده با چهره اى به ظاهر مخالف وارد صحنه مى شد و با كاناليزه كردن جريانات اصيل اجتماعى، قدرت را به ظاهر به دست مى گرفت.
مطرح شدن سران برخى از گروهها با اوجگيري انقلاب اسلامي:
تلاشهايى كه در دوران اوجگيرى انقلاب اسلامى براى مطرح كردن سران برخى از گروههايى كه در اين كتاب به آنهااشاره شد به عنوان رهبران مخالف شاه انجام مى گرفت، در همين رابطه و با همين سابقه بوده است.
در مجموعه ديگر اسناد كه انشاالله در آينده توفيق انتشار آن را خواهيم ياف ت مفصلا تلاشهاى مذبوحانه آمريكا را در دوران اوجگيرى انقلاب اسلامى براى روى كار آمدن ميانه روهاى ليبرال كه سران همين گروهها بودند تشريح مى گردد.
زبان گوياى اسناد به خوبى اين جريان را ترسيم مى كند: منبع مقام دولتى با روابطى خوب در گروههاى سياسى بختيار منبع عضو جبهه ملى كه به رهبران جبهه دسترسى دارد .
بختيار منبع يك ايرانى تحصيل كرده كه عضو جبهه ملى است .
بختيار اين اطلاعات از يك منبع موثق از يك عضو شوراى مركزى نهضت آزادى به دست آمده است.
نهضت آزادى منبع يك ايرانى خوب تحصيل كرده كه عضو كميته جبهه ملى است .
متين دفترى منبع يك عضو جبهه ملى است و به رهبران جبهه ملى دسترسى دارد .
متين دفترى بديهى است جريانات سياسى كه مهره هاى اصلى و گرداننده آن بهترين منابع امپرياليسم مى باشد هيچگاه نمى توانند به عنوان جريان تهديدكننده براى واژگونى منافع حياتى شيطان بزرگ در ايران باشند.
اما تعزيه گردان اين معركه خوب مى داند كه چگونه صحنه را براى فريب و تزوير آراسته گرداند، اين است كه اين ياران با وفاى امپرياليسم ناچارند در منظر عامه به انتقاد از سياستهاى ارباب بپردازند.
البته آن هم در كمال احترامات فائقه!!! او بختيار همچنين در يك گزارش به ضد غربى و ضد آمريكايى حرف زدن بيش از هم قطارانش توصيف شد.
به هر حال اين ممكن خواهد بود به خاطر جاه طلبى آشكار او و تمايلش به پيشى گرفتن از رهبران رقيب جبهه ملى در محيط كارگرى و دانشگاهى باشد كه مسئوليت ويژه حزبى او شده بود .
بختيار متين دفترى آمريكا را خوب مى شناسد و اصول آن را تحسين مى كند، اما مانند بسيارى از ايرانيان مرتبط باآمريكا، وى اغلب مواقعى كه در حضور ديگر ايرانيان باشد، خود را تحت فشار براى اتخاذ يك موضع انتقادى احساس مى كند .
متين دفترى در نتيجه سپهبدى معتقد شده است كه دكتر بقايى، رهبر حزب كارگران، ضرورى تشخيص داده است كه به طور آشكار و علنى عليه ايالات متحده اظهار نظر كند.
آقاى سپهبدى معتقد است كه اگر دكتر بقايى طور ديگرى رفتار كند توده هاى مردم داستانهاى درج شده در مطبوعات را كه گفته مى شود تحت الهام كمونيستها است، باور مى كردند كه سفارت آمريكا در تهران كمك مالى به اين حزب كرده و آن را تحت تشويق معنوى! قرار مى دهد.
آقاى سپهبدى معتقد است كه به نفع روابط حسنه بين ايران و آمريكاست كه آمريكا هدف حمله قرار گيرد، تا بدين ترتيب هرگونه امكان اينكه ايرانيان باور بكنند كه ايالات متحده پشتيبان حزب كارگران است رد شود. حزب زحمتكشان طبيعى است حركتى كه استخفاف طاغوت را پذيرا مى شود و تن