احزاب سیاسی در ایران جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احزاب سیاسی در ایران - جلد 2

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صحنه ايران شدند.
اين نوع را، به علت تخصصشان در اداره دستگاههاى حكومتى و مخصوصا جنبه هاى فنى آن، مى توان تكنوكرات ناميد.
از آنجايى كه اقتصاد هنوز پيچيدگى نداشت، رضا شاه توانست شخصا بر شروع صنعتى شدن نظارت كند و تكنوكراتهاى خود را منضبط سازد و آنها را وادار كند كه متعهدانه به وى خدمت كنند.اما مقوله تكنوكراتهاى فقط از وقتى در ايران اهميت يافت كه آنها در ده پانزده سال اخير به تعداد كثير در صحنه حضور يافتند.
در عين حال كه قسمت عمده اى از قشر روشنفكران سنتى امروزه متعلق به ستونهاى رژيم اند البته استثناهايى از قبيل امينى هستند كه داراى مقدارى احترام در افراد جوانتر مى باشند اما اين امر در مورد ملاها، كه دراثر اصلاحات ارضى و آزادى زنان به خصومت پرداخته اند، صدق نمى كند.
شهرهاى مذهبى قم و مشهد، مراكز مخالفت مذهبى با رژيم است.
البته مهمتر از آن اين حقيقت است كه عناصر مذهبى به حومه و دهات دسترسى دارند كه به سهولت در اختيار دولت نيست و آنها هنوز مخصوصا هم نفوذ قابل توجهى در شهرها ميان خانواده هاى طبقه متوسط، مخصوصا ميان بازاريان و تا اندازه اى ميان كارگران دارند.
هر چند كه آيت الله خمينى و ميلانى مدعى هستند كه مخالفتى با اصلاحات شاه ندارند و وانمود مى كند كه موضع ضد رژيمى آنهابر مبناى قانون اساسى است،اما به نظر نمى آيد كه كل روحانيت واقعا توجه و علاقه به همان نوع تفكراتى داشته باشند كه باعث برانگيختن بسيارى از افراد نسل جوان و قشر روشنفكران جديد شده است.


روشنفكران جديد:


روشنفكران جديد تعداد مطلق جوانان ايرانى كه درصدد به دست آوردن آموزش عالى مى باشند، براى آنها غير ممكن ساخته است كه ديگر بتوانند تحصيلات را به عنوان وسيله اى جهت كسب قدرت و موقعيت به كار برند.
در اين زمينه، تحول تقريبا انقلابى بوده است.
امروزه يك سوم كليه ايرانيانى كه واجد شرايط رفتن به مدرسه مى باشند به مدرسه مى روند.در تهران تخمين زده مى شود كه 65درصد جمعيت با سواد است.
ده سال پيش 8000 دانشجو در دانشگاه تهران بود اما امروز 14000 دانشجو در اين دانشگاه است به علاوه 6000 نفر ديگر در دانشگاههاى خارج تحصيل مى نمايند.
در واقع در حال حاضر ايرانيانى كه در خارج تحصيل مى كنند بيش از مجموع دانشجويان ساير كشورهاى خاورميانه در خارج است.
اينك دانشجويان و فارغ التحصيلانى در دانشگاه تهران هستند كه از والدين دهقان تولد يافته اند، از كليه اقشار اجتماعى و جهات جغرافيايى كشور ايران ، و عمدتا از ميان طبقه متوسط، ديپلمه هاى دبيرستانى هرساله براى ورود به موسسات آموزش عالى، به عنوان يك حق نه يك امتياز، فشار مى آورند.
پاييز گذشته 16000 داوطلب براى ورود به دانشگاه تهران وجود داشت كه فقط 3000 نفر از امتحان زبان فارسى و زبان خارجى بر آمدند و بقيه وقتى نتوانستند پذيرفته شوند خشم آنهاتقريبا به حد انفجار رسيد.
اما خشم آنهايى كه پذيرفته شده بودند كمتر نبود.
نسل جوان دانشگاهى و جوانانى كه از چنين تحصيلاتى محرومند، هر دو گروه به نظر مى آيد كه اكثرشان مركب از جوانان خشم آگينى باشند كه احساس مى كنند چون نمى توانند مزاياى نسل پيشين را از تحصيلات عاليه داشته باشند فريب خورده اند.
امروزه كشورهاى ديگر تااندازه زيادى جانشين قبله فرانسه براى جوانان ايرانى جاه طلب شده است.اكنون از ميان 15000 ايرانى كه در خارج تحصيل مى كنند حداقل 5000 نفر در ايالات متحده مى باشند طبق آمار وزارت امور خارجه آلمان كه از همه جا ارزانتر آموزش ارائه مى دهد، باداشتن دانشجوى ايرانى درمقام بعد است.
در ميان جوانان ايرانى كه درآمريكاتحصيل مى كنند آرامش چندانى وجود ندارد زيرا در عين حال كه بعضى از دانشجويان ايرانى ممتاز به آمريكا مى روند و عموما خانواده هاى مرفه و ثروتمند اطفال خود را به آنجا مى فرستند، بيشتر آنهادر آمريكا بضاعت چندانى ندارد و وارد موسسات آموزشى آمريكايى زير استاندارد مى شوند.
از يك نمونه تحليل شده توسط بخش كنسولى سفارت، فقط 7 درصد داراى معدل الف، 38 درصد ب ، 42 درصد ج و 12 درصد د بوده اند، متاسفانه، حدود 45 درصد تقاضاهاى ويزاى دانشجويى ايرانيان براى دانشكده هاى بوده است كه ظاهرا در رديف 5 درصد آموزشگاههاى سطح پايين آمريكا مى باشد.
اما از زمان جنگ، بعضى از درخشانترين روشنفكران جوان ايرانى برآمده از موسسات آموزشى درجه يك آمريكا هستند و از اين رو پرستيژ آموزش آمريكايى بسيار بالا است.


تكنوكراتها:


نسل جديد تكنوكراتهاى عمدتا در ايالات متحده آموزش ديده اند سيروس سميعى، رضا مقدم، خداداد فرمانفرماييان و حسين مهدوى، كه مغزهاى سازمان برنامه ايران به هنگام شكوفائى اش در سه تا پنج سال پيش بود، همگى در آمريكا تحصيل كردند سميعى در دانشگاههاى ميشيگان و كانزاس مقدم در استانفورد، فرمانفرمائيان در استانفورد، هاروارد و كلرادو، مهدوى در پرينستون علاوه بر آكسفورد و سوربن هر چهار نفر در سال 1330 سازمان برنامه را ترك گفته و سميعى و مقدم از ايران خارج شده و در صندوق بانك بين المللى استخدام شدند فرمانفرمائين اخيرا معاون بانك مركزى و مهدوى استاد اقتصاد در دانشگاه تهران شده اند.
ميان تكنوكراتهاى از همه برجسته تر ابوالحسن ابتهاج است، كه رئيس سابق سازمان برنامه بوده و متعلق به نسل ناسيوناليست پيشين مى باشد، تمامى اين افراد موضع مخالف با رژيم فعلى را دارند، كه البته درجات اين مخالفت متفاوت بوده، از نفرت صريح مهدوى گرفته تا همكارى اكراه آميز فرمانفرمائيان با دولت ايران.
همچنين تعداد قابل ملاحظه اى از تكنوكراتها در دولت باقى مانده و به درجات مختلف بدان وفادارند منوچهر گودرزى، معاون نخست وزير و رئيس شوراى عالى ادارى، داراى دكترا در علوم ادارى از دانشگاه كاليفرنياست.
رضاانصارى رئيس مجتمع آب و برق خوزستان و وزير سابق كار از دانشگاه يوتا فارغ التحصيل شده است.
دكتر على رشتى از كارمندان سابق سازمان برنامه و نماينده مجلس فعلى و سردبير احتمالى روزنامه حزب ايران نوين داراى دكترا در علوم سياسى از دانشگاه كلمبياست.
در مدت 14 سالى كه در ايالات متحده اقامت داشت، براى مدتى سخنگوى دولت مصدق بود.
ناصر عامرى كه اينك مديرتوسعه منطقه اى در وزارت كشور است، نيز در دانشگاه يوتا تحصيل كرده است.
امير پرويز كه متصدى تعاونى هاى وزارت كشوراست تحصيل كرده تهران و عضو جبهه ملى است.
دكتر غلامرضا نيك پى، بارزترين اقتصاددان نفتى ايران، داراى درجه دكترا از لندن است.
آنچه كه تمامى اين افراد را به جز آنهايى كه خود را وقت مخالفت كرده اند در آن اشتراك نظر دارند عبارتست از تكنيكهاى توسعه و خط مشى هايى كه بايد بدان نايل شوند به عبارت ديگر، حكومت منطق و مساوات و كارايى.
آن چيزى كه آنهارا ناراضى مى كند دو دوره بازى و عدم كارايى رژيم است نه ملاحظات ايدئولوژيكى.
آنچه كه ميراث سازمان برنامه را خيلى مهم مى سازد اين حقيقت است كه محيط دوستى و روشنفكرانه اش ، به علاوه جاذبه شخصى ابتهاج، مى توانست اينگونه نيروهارا جلب كند و دلبستگى هاى شديد فردى و ملى را ولى نه الزاما سياسى، را درجه دوم قرار دهد.
تقريبا همين روحيه امروز ميان مهندسين و تكنسين هاى شركت آب و برق خوزستان ديده مى شود.
چيزى كه سازمان برنامه در ايام شكوفايى اش داشت و آنچه كه شركت آب و برق خوزستان امروز دارد، آن حالت خود مختارى است كه اين سازمانها را قادر مى سازند تا استعدادهاى خود را ارائه دهند و آنهارا از شر ديوانسالارى فاسد برهانند و وادارشان مى سازد كه در معيارهاى انجام كارش سازش ناپذير باشند.
اگر نگاهى به اسامى مهم ترين محققان و مشهورترين معلمان دانشگاه تهران شود، دو الگو يافت مى شود: الگوى اول عبارتنداز استادان مسنى كه مورد تكريم رژيم بوده و آنهاهم بدان وفادارند ولى به نحو عجيبى فاقد جاذبه ميان همكاران خود و دانشجويان مى باشد و اين نقطه مقابل اساتيد جوان تر است كه اذهان هيجان انگيزترى دارند و تقريبا تمامى آنهادر صف مخالفت مشتركند.
الگوى ديگر همكارى عجيبى است و مخالفت با مساعى رژيم براى ايجاد انضباط در دانشگاه و اساتيد و دانشجويان كه حتى ميان استادانى كه انگيزه هاى سياسى مختلف وجود دارد.
سه نفر از اساتيد دانشگاه هستند كه معروف به سه تفنگدار مى باشند و به دلايل مختلف و از نقطه نظرگاههاى متفاوت با كنترل دولتى دانشگاه مخالفت كرده اند.
دكتر على اكبر سياسى به بخش يك رجوع شود كه روانشناس معروف و در سابق سه بار رئيس دانشگاه و وزير كابينه شده بود.
دكتر غلامحسين صديقى فيلسوف برجسته و زمانى وزير كشور مصدق، و دكتر يحيى مهدوى، استاد ممتاز ادبيات كه از نظر سياسى بى تفاوت است.
اين سه تن داراى نقطه نظرهاى سياسى مشترك هستند اما با يكديگر نزد شاه رفتند تا بى رحمى دولت دراقدامات سركوبگرانه 1340 در دانشگاه اعتراض كنند از آن زمان آنهاهمكارى خود را با يكديگر براى مخالفت با دخالت دولت در امور دانشگاه ادامه داده اند.
يك نمونه از وجود تعارض ميان نسل هارابطه متقابل ميان

/ 41