احزاب سیاسی در ایران جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احزاب سیاسی در ایران - جلد 2

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و طرفدار توده اى را مى گويند، مطمئن باشيم.
من يك نفر قصد دارم كه بر عليه قبول شدن آنهادر جبهه ملى راى بدهم و فكر نمى كنم كه آنهاقبول شوند.
البته بعضى مثل بازرگان، كه خيلى خوب است، پس از انحلال نهضت آزادى به عنوان يك فرد قابل قبول خواهند بود.
شاه هيچ كس در جبهه ملى ديگر به شاه اعتمادى ندارد.
بودن يا نبودن، اين سوالى است كه جبهه ملى و شاه بايد با آن روبرو شوند.
شاه اساساهيچ پايگاهى براى عمل كردن ندارد و اين تجربه او است كه بر عليه هركسى كه نخست وزير بوده است كار كند.
همان طور كه لرد بايرون درباره وجود زنان گفت، ما نمى توانيم بدون آنهازندگى كنيم.
اگر كه به طور ناگهانى از جايش برخاسته شود خلائى به وجود خواهد آمد كه پركار كردن آن مشكل خواهدبود.
درعين حال تمام تجربه ما با او بد بوده است و چيزى وجود ندارد كه مارا به اين باور بكشاند كه وى ممكن است ازطريق تجربياتش چيزى به دست آورده باشد و درسش را ياد گرفته باشد.اينكه اوبايد سلطنت كند نه حكومت عقيده ماست، ولى ما شك داريم كه وى آن را قبول نمايد.
اساسا ما بايد سلطنت را حفظ كنيم، ولى اين امكان وجود دارد كه يك سلطنت متفاوت داشته باشيم .
ما هنوز آماده نيستيم كه يك جمهورى داشته باشيم.
على امينى به طور كلى من انتظار داشتم كه امينى يك سازمان دهنده بهتر و با ارزشتر از آنى باشد كه وى ثابت كرده است.
او در مورد اين شغل براى سالها فكر مى كرده است.
ولى وقتى سرانجام از آن وى شد، او هيچ كادرى، هيچ كابينه اى و هيچ برنامه اى كه براساس آن كار كند، نداشت.
من تصادفا آگاهى پيدا كردم كه وقتى شاه از او خواست كه شغل را قبول كند، او به دوره افتاد و از دوستان مى پرسيد من چه كسى را بايد در كابينه بگذارم؟ البته او به بدى منوچهر اقبال، آن مرد احمق، نيست.
اگر خدمتكار من نخست وزير مى شد، وى نمى توانست كار بدترى از اقبال صورت دهد.
ولى امينى خودش را نامطمئن و متزلزل در هر قدمى نشان داد.
اساسا او يك فرصت طلب است كه هيچ حامى قوى وهيچ دشمن قوى ندارد.
او بيشتر مى خواهد كه نخست وزير باشد.
اگر از طرف ايالات متحده به وى پول كافى داده شود، ممكن است براى مدتى دوام بياورد.
ولى اگر شاه به او مى گفت برو او مى رفت.
او هيچ نيروى ديگرى و هيچ دوستى و محبتى در ميان مردم ندارد.
امينى فقط به اين خاطر آمد كه بعضى از آمريكاييها را مى شناخت و بنابراين ممكن است قادر باشد پولى بگيرد.
چين كمونيست.
من فكر مى كنم دولت چاينگ كاى چك فاسدترين و نامطلوبترين، در دنيا مى باشد.
ولى آن هيچ دليلى براى ما نيست كه با كمونيستها در چين روابط نزديك داشته باشيم.
اين به روابط ما با روسها بى شباهت است، زيرا چينيها خيلى دور هستند.
هيچ دليلى وجود ندارد كه ما روابطمان با دنياى غرب را به وسيله پريدن در دستهاى چين كمونيست به خطر اندازيم.
ما در ابتدا بايد منافع ايران را در نظر يگيريم و آنهارا مقدم بر همه چيزهاى ديگر بدانيم، و چيزى ذر به رسميت شناختن چين كمونيست وجود ندارد كه به منابع ايران خدمت كند.
موضع ايالات متحده در ايران اساسا مردم ايران قبل از اوت 1953 مرداد 1332 براى ايالات متحده بيش از هر كشور ديگرى عشق و احترام قائل بودند.
شما كارهاى زيادى براى كمك كردن به ما انجام داديد و ما از آن قدردانى نموديم.
ولى مرداد1332 يك ضربه شديد به پرستيژ آمريكا در اينجا بود.
از آن پس پرستيژ آمريكا پايين رفته است.
شما بيش از يك ميليارد دلار در اينجا خرج كرده ايد، فقظ براى اينكه محبوبيت كمترى براى آن داشته باشيد.
من براى ميلياردها دلارى كه شما به ما داديد متاسف نيستم، من فقط متاسفم كه آن به جاهاى اشتباهى رفته و استفاده هاى اشتباهى از آن شده است و شما در نتيجه آن زيان برده ايد.
ولى ما درچند سال گذشته احساس كرده ايم كه شايد ايالات متحده دارد اشتباهش را تشخيص مى دهد.
شايد از دست رفتن چند سال گذشته بتواند جبران شود.
من فقط در مورد منافع ايران در اينجا صحبت نمى كنم، بلكه همچنين در مورد بهترين منافع ايران و ايالات متحده و نيز بهترين منافع بشريت سخن ميرانم.
ما احساس كرده ايم كه نيمه آزادى كه به جبهه ملى داده شده است به سياست جديد آمريكا بى ارتباط نيست، بنابراين مردم ما با نظر مساعدى به ايالات متحده مى نگرند.
دولت مابخودى خود نمى تواند كارى انجام دهد، فقط با كمك شما.
اگر احساس ما صحيح است پس نابخردانه خواهد بود كه ايالات متحده به بازگرداندن ديكتاتورى نظامى كمك مى كند.
ژنرال فضل الله زاهدى فول جينكوه باتيستاس ما بود.
اين روزها صحبت زيادى از يك كودتا مى شود.
اگر چنين چيزى روى دهد براى مردم خيلى آشكار خواهد بود و در اولين روز قيام خواهند كرد.
فقط اصلات دمكراتيك مى تواند راه را براى يك آينده خوب براى ايران بازنمايد هر شخصى ياگروهى كه خيلى متمايل است، اگر بفهمد كه آن حمايت مادى و معنوى آمريكائيها را دارد و اگر آمريكائيها اعتقاد داشته باشند كه كشور واقعامى توانداصلاح، آن گروه مى تواند كار را به انجام برساند.
حمايت ايالات متحده بزرگترين اثر ممكن را روى اعمال چنان شخصى خواهد داشت.
ولى اين كار نبايد به قيمت نوكرمابى صورت پذيرد.
9 شماره سند 1823 مهر 0431 تاريخ:


اختلاف بين كريم سنجابى و شاپور بختيار، رهبران جبهه ملى:


بختيار7 گزارش اطلاعاتى حوزه ماموريت محرنامه/ غير قابل روئيت براى خارجيان/ كنترل مستمر كشور: ايران شماره گزارش: 8275 موضوع: اختلاف بين كريم سنجابى و شاپور بختيار، رهبران جبهه ملى تاريخ اطلاعات: ژوئيه اكتبر 1961 خرداد مهر 0431 تاريخ و مكان: تهران: ايران 1823 مهر 0431 منبع: عضو جبهه ملى كه به رهبران جبهه دسترسى دارد.
درباره موثق بودن نمى توان قضاوت كرد ارزيابى مفاد: احتمالا حقيقى است.
1 زمانى قبل از تظاهرات 30تير 1340 جبهه ملى، كريم سنجابى، رئيس كميته اجرائى اين جبهه، به شاپور بختيار گفت مقرون به اصلاح خواهد بود كه او از سمت خود به عنوان سرپرست كميته تشكيلاتى استعفا دهد، زيرا معلوم شده بود كه بسيارى از اشخاص نسبت به كنترل كميته هاى مهم جبهه ملى از سوى حزب ايران ايراد داشتند بختيار از اين پيشنهاد دلخور شد بختيار از جمله آنهايى بود كه به خاطر شركتش در تظاهرات 30 تير زندانى شده بود ولى پس از آزاديش ضمن بحثى با حضور الهيار صالح، سنجابى اصرار كرد كه بختيار استعفا دهد و بدين ترتيب راه ديگرى براى بختيار باقى نماند.
بختيار سخت خشمناك شد و تصور كرد كه سنجابى به خود اجازه داده است كه احساسات شخصيتيش بر موضع او نسبت به اين مسئله غالب شود.
سنجابى معتقد بود كه اين قدمها صرفا به خاطر منافع جبهه برداشته و اينكه او شخصا نسبت به بختيار علاقه دارد.
بختيار ابتدا از شركت در كميته هاى اجرايى خوددارى كرد ولى در مهر ماه باز در اين جلسات حضور پيدا كرد و سنجابى احساس كرد كه دلخورى بختيار به تدريج كاهش مى يابد و به مرور زمان اين حادثه را فراموش خواهد شد.
سنجابى كفيل رياست كميته سازمانى است.
2 اعضاى جبهه ملى از دشوارى روابط بين بختيار و سنجابى آگاهند و احساس مى كنند كه اين دشوارى از آن سرچشمه مى گيرد كه سنجابى مى خواهد بختيار را از صفوف مقدم فعاليتهاى جبهه ملى بركنار كند، زيرا از قرار معلوم بين بختيار و شاه كدورتهايى وجود دارد و شاه شخصا مخالف بختيار است.
سنجابى احساس مى كند كه اگر بختيار در كانون ديد واقع نشود جبهه ملى از نظر شاه كمتر قابل ايراد است.
ساير اعضاى كميته اجرايى كم و بيش در اين باره عكس العملى نشان نمى دهند و از اين انديشه نه پشتيبانى مى كنند و نه نسبت به آن مخالفت مى ورزند.
بختيار احساس مى كرد كه به خاطر تمايلات فعال بودن او را مجازات مى كند.
بختيار حتى كنترل كميته دانشگاهى را به دست نداشت و سنجابى متصدى آن بود.
3 سنجابى در كميته كارگرى و همچنين كميته تشكيلاتى و دانشجويى و كميته احزابى جبهه ملى بسيار فعال بود سنجابى گفته است كه جبهه ملى با كميته كارگرى سخت كار مى كند و ممكن است در اين زمينه موفق باشد.
او اين امر را لازم مى دانست زيرا اغلب كارگران اين احساس را داشتند كه حزب توده نجات دهنده كارگران است زيرا جبهه ملى به اندازه كافى در زمينه كارگرى كار نكرده است و بيش از اين قادر به كار كردن نيست.
جبهه ملى ممكن است تضمينى در مقابل رخنه توده ايها در زمينه كارگرى باشد،

/ 41