مكانهاى معنوى مسجدالحرام - پرتوی از اسرار حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرتوی از اسرار حج - نسخه متنی

عباسعلی زارعی سبزواری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مكانهاى معنوى مسجدالحرام

در مسجدالحرام ، مكانها و جايگاههاى بسيار مقدس و با عظمتى وجود دارد كه در واقع وجود
اين جايگاهها به مسجدالحرام ، عزّت و قداست ويژه اى بخشيده است .

1 كعبه

((كعبه )) مهمترين جايگاه در مسجدالحرام است . و راجع به اهميّت و فلسفه وجود آن ،
درگذشته مطالبى را مرقوم داشتيم .

2- حجرالاسود

((حجرالاسود)) همانطور كه از اسم آن پيداست ، سنگ سياهى است كه در ركن شرقى با
ارتفاع يك متر و نيم از زمين قرار دارد. اين سنگ به
شكل بيضى و در قابى از نقره قرار گرفته است . در اينجا بايد چند نكته را پيرامون
حجرالاسود تذكر دهيم :

الف ماهيت حجرالاسود:

حجرالاسود، ياقوت سفيد از ياقوتهاى بهشت بوده است كه خداوند آن را در كوه
((ابوقبيس )) قرار داد و به حضرت ابراهيم و
اسماعيل عليهماالسّلام وحى كرد تا آن را از كوه ابوقبيس ، استخراج نمايند و به همين
شكل كه اكنون هست ، در كعبه جاسازى نمايند.

و از حضرت على عليه السّلام نقل گرديده است كه پيش از حضرت ابراهيم و
اسماعيل عليهماالسّلام خداوند اين سنگ را از بهشت همراه حضرت آدم عليه السّلام به زمين
فرستاد و آن حضرت سنگ را در همين مكان كنونى قرار داد، ولى پس از طوفان نوح عليه
السّلام حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهماالسّلام از طريق وحى ، آن را از كوه ابوقبيس
استخراج نمودند.[105]

اين سنگ كه ابتدا ياقوت بسيار سفيد و نورانى بود، بر اثر تماس كفّار و مشركين با
آن و معصيت گناهكاران ، رنگ آن تغيير پيدا كرد و سياه شد.

پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله بر عايشه كه در
حال طواف بود فرمود: ((اگر چنين بود كه خداوند اين سنگ را بر اثر پليدى و نجاسات
دوران جاهليت متاءثّار سازد، اكنون هر دردى با آن شفا پيدا مى كرد و اين سنگ به همان
شكلى بود كه در اوّل ، خداوند آن را با آن شكل به زمين فرستاد و خداوند آن را به همان
حالت اوّلى كه داشت ، ظاهر مى كرد. اين سنگ ، ابتدا ياقوتى سفيد از ياقوتهاى بهشت
بود، ولى خداوند زيبايى آن را بر اثر معصيت گناهكاران ، تغيير داد...)).[106]

و در روايت ديگرى از اميرالمؤ منين على عليه السّلام
نقل شده است كه آن حضرت فرمود: ((حجرالاسود در ابتدا سنگى بود كه سفيدى آن مانند
سفيدى مرواريد و درخشش آن مانند ياقوت بود، سپس دستهاى كفّار آن را سياه
كرد...)).[107]

ب استلام حجرالاسود:

((استلام )) يعنى ((دست كشيدن )) استلام حجرالاسود، يكى از
اعمال مستحبى است كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و ائمه اطهارعليهم السّلام انجام
دادن آن را بسيار سفارش كرده اند. و در بسيارى از روايات ، استلام حجرالاسود به عنوان
سنّت رسول خدا معرفى شده است .

البته در استلام حجرالاسود لازم است رعايت ديگران بشود و چنانچه موجب اذيت و آزار
ديگران شود، بهتر است از دور به آن اشاره كنيم .

از امام رضاعليه السّلام پرسيدند: آيا در استلام حجرالاسود، وقتى مردم زياد شدند و
ازدحام كردند كسى حق دارد براى استلام آن ، ضارعه كند؟

آن حضرت فرمود: ((در اين صورت با دست خود به حجرالاسود اشاره كن )).[108]

و در روايت ديگرى نقل شده است كه از امام صادق عليه السّلام پرسيدند: چرا حجرالاسود
را استلام نمى كنى ؟

آن حضرت فرمود: ((اءكرِهُ اءن اُوذيَ ضعيفاً اءو اءتاءذّي )).[109]

يعنى : ((نمى خواهم انسان ضعيفى را اذيت كرده باشم يا خود، اذيت شوم )).

نقل شده است كه در مكّه مردى از كارگزاران بنى اميّه زندگى مى كرد كه به او ((ابن
ابى عوانه )) مى گفتند. اين شخص با اهل بيت پيامبرعليهم السّلام دشمنى داشت و هرگاه
امام صادق عليه السّلام ا يكى از بزرگان اهل بيت عليهم السّلام وارد مكه مى شد، آن مرد
او را به بازيچه مى گرفت . روزى نزد امام صادق عليه السّلام آمد در حالى كه آن
حضرت در طواف بود، به او عرض كرد: نظر شما درباره استلام حجرالاسود چيست ؟

آن حضرت فرمود: ((رسول
خداصلّى اللّه عليه و آله آن را استلام مى كرد)).

او عرض كرد: من نديده ام شما آن را استلام كنى .

آن حضرت فرمود: ((نمى خواهم انسان ضعيفى را اذيت كرده يا خود اذيت شوم .

آن مرد به امام صادق عليه السّلام عرض كرد: من گمان مى كردم كه
رسول خداصلّى اللّه عليه و آله ن را استلام مى كرد ((يعنى به اذيت ديگران يا خودش
كارى نداشت ))؟

امام صادق عليه السّلام فرمود: آرى ، رسول خداصلّى اللّه عليه و آله آن را استلام مى
كرد ولى مردم وقتى پيامبرصلّى اللّه عليه و آله را مى ديدند، حقّش را ادا مى كردند و راه
را براى او باز مى نمودند ولكن حقّ مرا را ادا نمى كنند)).[110]

ج بوسيدن حجرالاسود:

يكى ديگر از عملهاى مستحب ، بوسيدن حجرالاسود است . البته سفارش شده است كه
بوسيدن حجرالاسود نبايد موجب اذيت و آزار ديگران شود. ابوبصير به امام صادق عليه
السّلام عرض كرد: مردم مكه براى شما بد مى دانند كه حجرالاسود را نبوسى در حالى
كه رسول خداصلّى اللّه عليه و آله آن را بوسيده است .

امام صادق صلّى اللّه عليه و آله فرمود: ((إ نَّ رَسُولَ اللّه صلّى اللّه عليه و آله كانَ إ ذا
إ نتَهى إ لى الحَجَرِ يَغْرِجُوا لَهُ وَ اءَنَا لايَفْرِجُونَ لى )).[111]

يعنى : ((هرگاه رسول خداصلّى اللّه عليه و آله به سمت حجرالاسود مى رفت ، مردم راه را
براى او باز مى كردند، ولى براى من راه را باز نمى كنند)).

د فلسفه استلام و بوسيدن حجرالاسود:

طبق آنچه از احاديث استفاده مى شود، سفارش به استلام و بوسيدن حجرالاسود، سرّ و
حكمتى دارد. در قرآن كريم تصريح شده است كه خداوند در عالم ذر، تمام فرزندان آدم را
حاضر نمود و خطاب به آنان فرمود: (اءَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟)[112]

يعنى : ((آيا من پروردگار شما نيستم ؟)).

((قالُوا: بَلى ))؛[113]

يعنى : ((همگى گفتند: آرى ، تو پروردگار ما هستى )).

از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و ائمه اطهارعليهم السّلام
نقل شده است كه وقتى خداوند فرزندان آدم را حاضر نمود، از آنان ميثاق و اقرار گرفت ،
حجرالاسود را نيز فراخواند و به آن امر كرد كه ميثاق فرزندان آدم را در خود حفظ و
نگهدارى كن . و استلام حجرالاسود در واقع تجديد ميثاق و بيعت است و هر كسى كه آن را
استلام كند، در روز قيامت ، حجرالاسود شهادت مى دهد كه او دوباره تجديد ميثاق و بيعت
كرده است .

امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: ((عمربن خطاب از كنار حجرالاسود گذشت و گفت : اى
سنگ ! به خدا سوگند! ما مى دانيم تو سنگى هستى كه هيچ ضرر و نفعى ندارى ، فقط
مى دانيم كه رسول خداصلّى اللّه عليه و آله تو را دوست داشت ، و به همين جهت ما نيز تو
را دوست داريم )).

اميرالمؤ منين على عليه السّلام به عمربن خطاب فرمود: ((اى پسر خطاب ! به خدا
سوگند! خداوند اين سنگ را در روز قيامت حاضر مى كند در حالى كه يك زبان و دو لب
دارد و براى كسانى كه تجديد ميثاق كرده اند شهادت مى دهد...)).[114]

و از امام صادق عليه السّلام نقل شده است كه آن حضرت فرمود: ((خداوند حجرالاسود را
آفريد و سپس از بندگانش ميثاق گرفت و به اين سنگ دستور داد: اين ميثاق را حفظ كن و
مؤ منين با او تجديد ميثاق مى كنند)).[115]

در مرفوعه ((ابن ابى عمير)) آمده است كه از امام صادق عليه السّلام يا امام باقرعليه
السّلام پيرامون علت بوسيدن حجرالاسود سؤ
ال شد، آن حضرت فرمود: ((اين سنگ در بهشت يك گوهر بسيار سفيدى بود و حضرت آدم
عليه السّلام آن را مى ديد، وقتى خداوند اين سنگ را به زمين فرستاد، حضرت آدم عليه
السّلام با آن برخورد كرد و فوراً آن را بوسيد، از اين پس ، خداوند بوسيدن اين سنگ را
يك سنّت قرار داد)).[116]

ه دعا در كنار حجرالاسود:

دعا در كنار حجرالاسود از آداب ويژه اى برخوردار است . امام صادق عليه السّلام فرموده
است : ((هرگاه نزديك حجرالاسود رسيدى ، دو دست خود را به طرف آسمان بلند كرده و
حمد و ثناى پروردگار را انجام بده و بر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و
اهل بيت او صلوات بفرست و از خداوند درخواست كن تا از تو
قبول كند. سپس حجرالاسود را استلام نموده و ببوس ، چنانچه نتوانستى آن را ببوسى
فقط استلام كن ، و اگر نتوانستى استلام كنى ، فقط به آن اشاره كن و بگو:

((الَّلهُمَّ! اءَمانَتى اءَدَّيْتُها وَميثاقى تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لى بِالمُوافاةِ، اَلَّلهُمَّ! تَصْديقاً
بِكِتابِكَ وَعَلى سُنَّةِ نَبيكَ اَشْهَدُ اءَنْ لاإِلهَ اِلا اللّه وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَاءنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ
وَرسُولُهُ امَنْتُ بِاللّه وَكَفَرْتُ بِالجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَبِاللاّتِ وَالغُزّى وَعِبادَةِ الشَّيْطانِ
وَعِبادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدَّعى مِنْ دُونِ اللّه )).

و اگر نتوانستى همه آن را بگويى ، فقط قسمتى از آن را بخوان و بگو:

((اَلّلهُمَّ! إِلَيْكَ بَسَطْتُ يَدى وَفيها عِنْدِكَ عَظَمْتُ رِغْبَتى فَاقْبَلْ سيحَتى وَاْغْفِرلى
وَارْحَمنى ، الّلهُمَّ! إِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنَ الكُفِرُ وَالفَقْرِ وَمَواقِفِ الخَزْىِ فىِ الدُّنيا وَالا
خِرَةِ)).[117]

3 ركن يمانى :

همانگونه كه قبلاً ذكر شد، خانه كعبه داراى چهار ركن است .

1 ركن اسود يا ركن شرقى .

2 ركن شامى .

3 ركن غربى .

4 ركن يمانى .

در بين اركان كعبه ، ركن يمانى از موقعيت معنوى ويژه اى برخوردار است و لذا ما، در اينجا
آن را جداگانه مطرح كرديم .

((ركن يمانى ))، زاويه جنوبى خانه كعبه است كه در سمت كشور يمن واقع شده است . در
بعضى روايات ، ركن يمانى به عنوان ((يَمْينُ اللّه في اءَْضِهِ)) مطرح گرديده است . و
سفارش شده است كه ركن يمانى را استلام كنيد.

امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: رسول خداصلّى اللّه عليه و آله فرموده است :

((طُوفُوا بِالبَيْتِ وَاسْتَلِمُوا الرّكْنَ فَاِنَّهُ يَمينُ اللّه فى اءَرْضِهِ يُصافِحُ بِها خَلْقُهُ
مُصافِحَة العَبْدِ اءَوْ الرَّحيلِ يَشهَدُ لِمَنْ اسْتَلَمَّهُ بِالمُوافاتِ)).[118]

يعنى : ((به دور خانه كعبه طواف كنيد و ركن يمانى را استلام نماييد، زيرا ركن يمانى ،
يمين اللّه در زمين سات و خداوند به وسيله آن با بندگانش مصافحه مى كند، چنانكه يك
عبد با مولايش مصافحه مى كند و ركن يمانى براى كسانى كه آن را استلام كنند، روز
قيامت شهادت مى دهد كه اينها وفاى به عهد كردند)).

شيخ صدوق (قدس سره شريف ) فرموده است : معناى ((يمين اللّه )) راهى است كه خداوند
از آن راه ، مؤ منين را به بهشت وارد مى كند.[119]

دعا در كنار ركن يمانى از اهميت ويژه اى برخوردار است ؛ زيرا در بعضى از روايات ، ركن
يمانى به عنوان دربى از دربهاى بهشت معرفى شده است .[120] و در روايتى از امام
صادق عليه السّلام نقل شده است كه خداوند در كنار ركن يمانى ، فرشته اى را
موكِّل ساخته تا به دعاى شما آمين بگويد.[121]

از رسول خداصلّى اللّه عليه و آله نقل شده است كه آن حضرت خانه كعبه را طواف مى
كرد تا به ركن يمانى مى رسيد، آنگاه سرش را به سمت كعبه بلند مى كرد و مى
فرمود:

((اَلْحَمْدُ للّه الذى شَرَّفَكَ وَعَظَّمَكَ وَالحَمْدُللّه الَّذى بَعَثَنى نَبِيّاً وَجَعَلَ عَلِيّاً اِماماً، اَلَّلهُمَّ
اهْدِ لَهُ خَلْقِكَ وَجَنِّبْهُ شِرارَ خَلْقِكَ)).[122]

در بعضى روايات ، از ((مستجار)) با نام ((ملتزم )) تعبير شده است .

امام صادق عليه السّلام فرموده است : ((حضرت آدم عليه السّلام در
حال طواف خانه كعبه بود، وقتى به ملتزم رسيد،
جبرئيل به او فرمود: در اين مكان براى پروردگارت اقرار به گناه خود كن . حضرت آدم
عليه السّلام ايستاد و فرمود: اى پروردگارا هر كسى كه كارى انجام دهد، اجرى دارد، من
عمل كردم پس اجر من چيست ؟ خداوند به او وحى كرد: هر كس از فرزندان تو كه به اين
مكان آيد و در آنجا به گناهانش اقرار كند، من او را مى بخشم )).[123]

و در روايت ديگرى نيز آن حضرت فرموده است :

((فَاِنَّ هذا مَكانٌ لَمْ يَقِرُّ عَبْدٌ لِرَبِّهِ بِذُنُوبِهِ ثُمَّ اسْتَغْفَرَاللّه اِلاّ غَفَرَ اللّه لَهُ))[124]

يعنى : ((ملتزم ، مكانى است كه هيچ عبدى نيست كه در اين مكان به گناه خود نزد خداوندش
اقرار كرده و استغفار كند، مگر اينكه خداوند او را آفريده باشد)).

4 مستجار

((مستجار)) محلّى است نزديك ركن يمانى ، پشت كعبه و موازى با درب كعبه . و اين مكان نيز
از فضيلت و موقعيت ويژه اى برخوردار است ؛ جايى كه گناهكاران به آنجا پناه مى
برند. امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: در كنار مستجار بگو: ((اَلَّلهُمَّ! البَيْتُ
بَيْتُكَ وَالعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَكانُ العائِذ بِكَ مِنَ النّارِ)).[125]

5 حجر اسماعيل

((حِجْر اسماعيل )) فضاى ديوارى است به شكل نيمدايره و به ارتفاع يك متر و سى
سانتيمتر كه در سمت ديوار شمالى خانه كعبه قرار دارد.

امام صادق عليه السّلام مى فرمايد:

((الحِجْرِ بَيْتُ اسْماعِيلَ وَفيهِ قَبْرُ هاجَرِ وَقَبْرُ اِسْماعِيلَ)).[126]

يعنى : ((حجر، خانه اسماعيل است و قبر هاجر و
اسماعيل در آن قرار دارد)).

((حجر اسماعيل )) محل دفن بسيارى از پيامبران ، نيز هست . و دعا و نماز در آنجا مستحب مى
باشد.

6 مقام ابراهيم

((مقام ابراهيم )) در محلى نزديك خانه كعبه و داراى گنبدى كوچك است كه با ديواره اى از
شيشه احاطه شده است .

در قرآن كريم مى فرمايد:

(وَفيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ اِبْراهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ امِناً).[127]

در اين آيه از مقام ابراهيم به عنوان يكى از نشانه هاى آشكار ياد كرده است . و در آيه
ديگرى نماز خواندن در كنار مقام ابراهيم را مورد سفارش قرار داده و مى فرمايد:

(وَاتَّخَذُوا مِنْ مَقامِ اِبْراهِيمَ مُصَلّى )؛[128]

يعنى : ((مقام ابراهيم را جايگاه نماز قرار دهيد)).

((مقام ابراهيم )) سنگ سياه رنگى است كه رد پاى حضرت ابراهيم عليه السّلام در آن
نمايان است . اين مقام در زمان حضرت ابراهيم عليه السّلام
متصل به ديوار كعبه بود و پس از ايشان كه مردم براى طواف پيرامون كعبه ازدحام مى
كردند، آن را به اين مكان كنونى انتقال دادند، و حضرت
رسول اكرم اسلام صلّى اللّه عليه و آله دوباره آن را به مكان اصلى برگردانيد، ولى
در زمان خليفه اوّل ابتداى خلافت خليفه دوّم ، به مكان كنونى برگردانيده شد.[129]

امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: ((وقتى خداوند به حضرت ابراهيم عليه السّلام وحى
كرد: (اءذّن في النّاس بالحج )، آن حضرت اين سنگى را كه اكنون اثر دوپايآن
بزرگوار بر آن نمايان هست و مقام ابراهيم نام دارد، برداشت و در كنار خانه كعبه
متصل به آن گذاشت و سپس روى آن رفته و با صداى بلند آنچه را خداوند امر كرده بود
به گوش ديگران رسانيد. وقتى حضرت ابراهيم عليه السّلام صحبت مى كرد و پيام خدا
را به ديگران مى رسانيد، اين سنگ كه زير پاى او بود، نتوانست او را
تحمل كند و پاهاى آن بزرگوار در سنگ فرو رفت و ابراهيم عليه السّلام پاهاى خود را
از سنگ جدا كرد...)).[130]

7 چاه زمزم

وقتى حضرت ابراهيم عليه السّلام هاجر و اسماعيل را در بيابان خشك و سوزان مكّه به امر
خداوند رها كرد و نزد ساره بازگشت ، ذخيره آب آنان تمام شد و هر لحظه بر اثر شدت
گرما و تشنگى ، سختى هاجر و طفل شيرخوارش ، بيشتر مى گشت ، هاجر چند بار فاصله
بين كوه صفا و مروه را براى جستجوى آب ، پيمود در آخرين بار كه هاجر براى ديدن
اسماعيل آمد، اسماعيل با پاهاى كوچك خود زمين را گود مى كرد، در اين هنگام به امر خداوند
از زير پاى اسماعيل چشمه اى جوشيد و نام آن ((چشمه زمزم )) است .

((چاه زمزم ))، در طول تاريخ ، بارها بر اثر حوادث ، خراب شده و دوباره آن را مرمّت
كرده اند. نامهاى اين چاه ، علاوه بر ((چاه زمزم )) عبارتند از: ((ركضة
جبرائيل ، حفيرة اسماعيل ، حفيرة عبدالمطلب ، برّه ، المضمونه ، الرداء، شبعه ، طعام ، مطعم
و شفاء شقم )).[131]

آشاميدن ((آب زمزم )) بعد از نماز طواف ، مستحب است و سرّ آن را بعداً ذكر خواهيم كرد.

آب زمرم ، بسيار مورد توجه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله بوده است . و گاهى در
مدينه آب زمزم را درخواست مى فرمودند.

امام صادق عليه السّلام از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله روايت كرده است كه آن
حضرت فرموده است :

((ماء زمزم شفاء لما شرب له ))[132]

يعنى : ((آب زمزم براى هر كسى كه آن را بياشامد، شفاست )).

روايت شده است كه وقتى از آب زمزم نوشيدى ، بگو: ((اَلَّلهُمَّ اْجعَلْهُ نافِعاً وَرِزقْاًواسِعاً
وَشِفاءً مِنْ كُلِّ راءٍ وَسُقْمٍ)).[133]

/ 56