مستحبات احرام
در احرام رعايت چند امر مستحب است :1 گرفتن ناخن و شارب .2 از بين بردن موى زير بغل و عانه با نوره .3 پاكيزه نمودن بدن خود قبل از احرام .4 رها نمودن موى سر و ريش از اوّل ذيقعده .5 غسل نمودن پيش از احرام .اين پنج امر، حكايت از لزوم نظافت دارد؛ زيرا انسان در اين هنگام به ميهمانى خداوند مىرود و كسى كه به ميهمانى مى رود، بايد نظافت و پاكيزگى را رعايت كند.6 دو جامه احرام از پنبه باشد.7 بعد از نماز ظهر محرم شود.مكروهات احرام
1 احرام در جامه سياهبهترين پارچه براى احرام ، پارچه سفيد است ؛ زيرا پارچه سفيد يادآور مرگ ، قبر و
كفن است و اين امر موجب مى شود انسان در آن حال ، بيشتر به ياد آخرت باشد. علاوه بر
اينكه انسان هرچه در ميهمانى خداوند، پاكيزه تر باشد بهتر است و بهترين لباس
براى پاكيزه ماندن ، لباس سفيد است ؛ زيرا زود متوجه كثيفى آن مى شود.2 احرام بستن در جامه چركين .سرّ كراهت اين امر نيز اين است حضور در درگاه حضرت احديت و رفتن به ميهمانى خداوند
با جامه كثيف و چركين ، شايسته نيست .3 احرام بستن در جامه راه راه4 استعمال حنا پيش از احرام در صورتى كه اثر آن تا به
حال احرام باقى بماند.سرّ كراهت اين دو امر اين است كه جامه رنگين و راه راه و همچنين
استعمال حنا و زينت با مظاهر دنيوى سازش دارد، در حج ، انسان به ميهمانى خداوند مى رود
و بايد تا ممكن هست از مظاهر دنيوى و متعلّقات فريبنده آن پرهيز نمايد.5 لبيك گفتن در پاسخ كسى كه او را صدا مى زند.كلمه ((لبيك )) در حال احرام ، پاسخى است كه فقط دعوت خداوند را بايد با آن پاسخ
داد و اگر كسى ما را صدا بزند و در پاسخ او كلمه ((لبيك )) را
استعمال نماييم در واقع او را شريك خداوند در اين جهت قرار داده ايم .6 حمام رفتن در حال احراممحرمات احرام
محرمات احرام را قبلاً ذكر كرديم ، و سرّ حرمت آنها اين است كه تمام آن امور به گونه اى
با مظاهر دنيوى مربوط مى شود و اشتغال به آنها انسان را از ذكر خداوند و اخلاص در
عمل ، غافل مى كند.2 طواف
علت تشريع طواف
طواف يعنى دور زدن به اطراف خانه كعبه . و اينعمل اگرچه در ظاهر، دور زدن به اطراف يك خانه است ، ولى در آن اسرارى نهفته است كه
بر صاحبان بصيرت ، پوشيده نيست . ابتدا بايد علت و فلسفه تشريع طواف را
جستجو كرده و ببينيم چرا خداوند متعال براى بندگانش دستور طواف در اطراف خانه كعبه
را صادر كرده است ؟تحقيق و تفحّص در روايات و بيانات ائمه اطهارعليهم السّلام بيانگر اين واقعيت است كه
فلسفه و علت تشريع طواف ، رحمانيّت و رحيميّت خداوند
متعال است ؛ زيرا خداوند بندگانش را دوست دارد و چون همه بندگان قابليت پذيرش
ملكه عصمت را ندارند، گاه مرتكب گناه شده و معصيت خداوند را مى كنند، لذا خداوند طواف
به اطراف خانه كعبه را تشريع نمود تا از اين راه به درگاه خداوند آمده و نسبت به
گناهى كه مرتكب شده اند، طلب مغفرت كنند تا خداوند آنها را ببخشد.((محمد بن مروان )) مى گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى فرمايد: با پدرم
در حجر اسماعيل بوديم ، پدرم مشغول نماز بود كه مردى آمد و كنار او نشست ، آن مرد پس
از اينكه پدرم نمازش را تمام كرد به او سلام كرد و گفت : ((من از تو سه سؤ
ال دارم كه پاسخ آن را جز تو و يك مرد ديگر نمى داند. پدرم فرمود: آن سه سؤ
ال چيست ؟ او گفت : به من بگو علّت طواف در اطراف اين خانه چيست ؟پدرم فرمود: هنگامى كه خداوند به ملائكه دستور داد تا بر آدم سجده كنند، بعضى
اعتراض نموده و گفتند:(اءَتَجْعَلُ فيها مَنْ يَفْسِدُ فيها وَيَسْفِكُ الدِّماءَ وَنَحْنٍ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ...)خداوند متعال
فرمود: (... إ نّىِ اءعْلَمُ مالاتَعْلَمُونَ). سپس بر ملائكه خشم كرد و از آنان خواست نسبت به
اين اعتراض توبه كنند و به آنان امر نمود كه براى توبه بايد به اطراف بيت
المعمور طواف نمايند، ملائكه هفتاد سال به اطراف بيت المعمور طواف نموده و نسبت به
آنچه گفته بودند استغفار و طلب بخشش مى كردند، پس از هفتاد
سال طواف و استغفار، خداوند آنان را بخشيد. سپس خداوند خانه كعبه را روى زمين موازى
با ((ضرّاح ))[242] آفريد تا هر كس از فرزندان آدم عليه السّلام كه مرتكب گناه
شود، به اطراف او طواف نموده و توبه كند تا خداوند او را بخشيده و از گناه پاك
نمايد.[243]در بعضى روايات فرموده اند: ((ملائكه هفت هزار
سال به كنار عرش خداوند پناهنده شدند تا خداوند آنان را بخشيد)).[244]پس طواف ، بهترين نوع استغفار و توبه به درگاه خداوند است ، لذا در هنگام طوافبايد
انسان حضور قلب داشته و ميان خوف و رجا با اخلاص
كامل به اطراف خانه كعبه دور بزند. و بايد توجه داشته باشد كه در اين هنگام خود را
با ملائكه تشبيه نموده و مى خواهد مانند آنان نزد خداوند آمده و استغفار كند.و نيز بايد توجه داشت كه خانه كعبه ، مثل ظاهر در عالم مُلك براى حضرت بارى
تعالى بوده و موازى با بيت المعمور در عالم ملكوت است ؛ چنانكه بدن قالبى ظاهرى در
عالم شهادت براى قلب در عالم غيب است و لذا در
حال طواف بايد به ظاهر كعبه در عالم مُلك كه مربوط ب بدن در عالم شهادت است
توجه نكرد و به حقيقت كعبه و موازات آن با بيت المعمور در عالم ملكوت كه مربوط به
قلب در عالم غيب هست توجه نمود، پس طواف واقعى ، طواف قلب است نه طواف بدن .و به عبارت ديگر، طواف بر دو قسم است :1 طواف صورى :و آن عبارت است از طواف بدن و حركت صورى در اطراف ظاهر خانه كعبه . پس در اطراف
صورى ، طواف كننده جسم و بدن است و طواف شده ، ظاهر خانه كعبه است .2 طواف معنوى :و آن عبارت است از طواف قلب در اطراف حقيقت كعبه . در اينجا انسان به ظاهر خانه كعبه
توجه ندارد بلكه كعبه را نمودى و نشانه اى از او و موازى با بيت المعمور در عالم
ملكوت دانسته و مقصودش پروردگار كعبه است نه خود كعبه . اين طواف ، طواف واقعى
است ، و براى انجام آن بايد اراده و شوق تام و صفاى قلب و بريدن از خلق و طلبيدن
حضرت حق در درون انسان جمع شود.