دفاع از مساوات اسلامى - داستان های استاد: مرتضی مطهری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های استاد: مرتضی مطهری - نسخه متنی

علیرضا مرتضوی کرونی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

على - عليه السلام - فرمود: ((اين شكم گنده ها خودشان روزها در بستر نرم استراحت مى كنند و آنها (اموالى و ايرانيان ) روزهاى گرم به خاطر خدا فعاليت مى كنند و آنگاه از من مى خواهند كه آنها را طرد كنم تا از ستمكاران باشم ، قسم به خدا كه دانه را شكافت و آدمى را آفريد كه از رسول خدا شنيدم فرمود:

- به خدا همچنانكه كه در ابتدا شما ايرانيان را به خاطر اسلام با شمشير خواهيد زد، بعد ايرانيان شما را با شمشير به خاطر اسلام خواهند زد.))(48)

دفاع از مساوات اسلامى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ در بحار، جلد نهم ، باب 124، از كافى نقل مى كند كه :

روزى گروهى از ((موالى )) به حضور اميرالمؤ منين آمدند و از اعراب شكايت كردند و گفتند رسول خدا هيچگونه تبعيضى ميان عرب و غيرعرب در تقسيم بيت المال يا در ازدواج قائل نبود. بيت المال را با بالسويه تقسيم مى كرد و سلمان و بلال و صهيب در عهد رسول با زنان عرب ازدواج كردند ولى امروز اعراب ميان ما و خودشان تفاوت قائلند. على (ع ) رفت و با اعراب در اين زمينه صحبت كرد، اما مفيد واقع نشد، فرياد كردند:

- ممكن نيست ، ممكن نيست .

على (ع ) در حالى كه از اين جريان خشمناك شده بود ميان موالى آمد و گفت :

- با كمال تاءسف اينان حاضر نيستند با شما روش مساوات پيش گيرند و مانند يك مسلمان متساوى الحقوق رفتار كنند، من به شما توصيه مى كنم كه بازرگانى پيشه كنيد، خداوند به شما بركت خواهد داد(49).

اسلام و تعصبات ملى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از دير زمان چيزى كه در ميان علماى مسلمين وجود نداشته تعصبات ملى است . داستانى شنيدنى در كتب فقه ، در اين مورد نقل مى شود كه از طرفى از تعصبات شديد عرب نسبت به غير عرب حكايت مى كند و از طرف ديگر نمونه اى از پيروزى عجيب اسلام است بر تعصبات .

مى نويسد: ((سلمان فارسى دختر عمر را خواستگارى كرد، عمر با آن كه از بعضى تعصبات خالى نبود، به حكم اين كه اسلام آن چيزها را الغا كرده پذيرفت . عبداللّه پسر عمر روى همان تعصب عربى ناراحت شد، اما در مقابل اراده پدر چاره اى نداشت . دست به دامن عمروبن عاص ‍ شد. عمرو گفت : چاره اى اين كار با من .

يك روز عمروبن عاص با سلمان روبرو شد و گفت :

- تبريك عرض مى كنم ، شنيده ام مى خواهى به دامادى خليفه مفتخر بشوى .

سلمان گفت :

- اگر بناست اين كار براى من افتخار شمرده شود پس من نمى كنم و انصراف خود را اعلام كرد(50).

اسلام ايرانيان مقيم يمن

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ هنگامى كه دين مقدس اسلام آشكار شد و نبى اكرم دعوت خود را آغاز فرمود، حكومت يمن به دست ((باذان بن ساسان )) ايرانى بود. جنگهاى حضرت رسول (ص ) با قبايل عرب و مشركين قريش در زمان همين باذان شروع شد.

باذان از جانب ((خسرو پرويز)) بر يمن حكومت مى كرد و بر سرزمينهاى حجاز و تهامه نيز نظارت داشت و گزارش كارهاى آن حضرت را مرتبا به خسرو پرويز مى رسانيد.

حضرت رسول (ص ) در سال ششم هجرى ، خسرو پرويز را به دين مقدس اسلام دعوت مى كرد. وى از اين موضوع سخت ناراحت شد و نامه آن جناب را پاره نمود و براى باذان عامل خود در يمن نوشت كه نويسنده اين نامه را نزد وى اعزام كند.

باذان دو نفر ايرانى را به نام ((بابويه )) و ((خسرو)) به مدينه فرستاد و پيام خسرو پرويز را به آن جناب رسانيدند و اين اولين ارتباط رسمى ايرانيان با حضرت رسول بوده است .

هنگامى كه خبر احضار حضرت رسول به ايران ، به مشركين قريش ‍ رسيد، بسيار خوشوقت شدند و گفتند ديگر براى محمد خلاصى نخواهد بود، زيرا ملك الملوك خسرو پرويز با وى طرف شده و او را از بين خواهد برد.

/ 48