گريه بر مرده - داستان های استاد: مرتضی مطهری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های استاد: مرتضی مطهری - نسخه متنی

علیرضا مرتضوی کرونی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گريه بر مرده

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ مى گويند: وقتى كه ((ابوبكر)) مرد، خاندان او و از جمله ((عايشه )) كه دختر ابوبكر و همسر پيغمبر بود گريه و شيون مى كردند. صداى شيون كه از خانه ابوبكر بلند شد، ((عمر)) پيغام داد كه به اين زنها بگوئيد ساكت شوند.

ساكت نشدند. دو مرتبه پيغام داد بگوئيد ساكت شوند اگر نه با تازيانه ادبشان مى كنم . هى پيغام پشت سر پيغام . به عايشه گفتند: عمر دارد تهديد مى كند و مى گويد گريه نكنيد.

گفت : پسر خطاب را بگوئيد بيايد تا ببينم چه مى گويد.

عمر به احترام عايشه آمد. عايشه گفت :

- چه مى گويى كه پشت سر هم پيغام مى دهى ؟ گفت : من از پيغمبر شنيدم كه اگر كسى بميرد و كسانش برايش بگريند، هر چه اينها بگريند او معذّب مى شود، گريه هاى اينها براى او عذاب است .

عايشه گفت : تو نفهميده اى ، اشتباه كرده اى ، قضيه چيز ديگرى است ، من مى دانم قضيه چيست :

يك وقت مرد يهودى خبيثى مرده بود و كسانش براى او گريه مى كردند. پيغمبر فرمود:

- در حالى كه اينها مى گريند، او دارد عذاب مى شود. نگفت گريه اينها سبب عذاب اوست بلكه گفت اينها دارند برايش مى گريند ولى نمى دانند كه او دارد عذاب مى شود. اين چه ربطى به اين مسئله ؟! به علاوه اگر گريه كردن بر ميت حرام باشد، ما گناه مى كنيم چرا خدا يك بى گناه را عذاب كند؟! او چه گناهى دارد كه ما گريه كنيم و خدا او را عذاب كند؟!

عمر گفت : عجب ! اينطور بوده . مطلب ؟!

عايشه گفت : بله اينطور بوده .

عمر گفت : اگر زنها نبودند، عمر هلاك شده بود!(81)

وحدت اسلامى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ سيره متروك و فراموش شده شخص على (ع ) - قولا و عملا - كه از تاريخ زندگى آن حضرت پيداست بهترين درس آموزنده در زمينه وحدت اسلامى است . على (ع ) از اظهار و مطالبه حق خود و شكايت از ربايندگان آن خوددارى نكرد، با كمال صراحت ابراز داشت و علاقه به اتحاد اسلامى مانع آن قرار نداد. خطبه هاى فراوانى در نهج البلاغه ، شاهد اين مدعى است . در عين حال تظلّمها، موجب نشد كه از صف جماعت مسلمين در مقابل بيگانگان خارج شود. در جمعه و جماعت شركت مى كرد سهم خويش را از غنائم جنگى آن زمان دريافت مى كرد. از ارشاد خلفا دريغ نمى نمود. طرف شور قرار مى گرفت و ناصحانه نظر مى داد.

در جنگ مسلمين با ايرانيان كه خليفه وقت مايل است خودش شخصا شركت نمايد. على پاسخ مى دهد:

- خبر، شركت نكن . زيرا تا تو در مدينه هستى ، دشمن فكر مى كند فرضا سپاه ميدان جنگ را از بين ببرد از مركز مدد مى رسد ولى اگر شخصا به ميدان نبرد بروى ، خواهند گفت : هذا اصل العرب .

ريشه و بن عرب اينست . نيروهاى خود را متمركز مى كنند تا تو را از بين ببرند و اگر تو را از بين ببرند با روحيه قويتر به نبرد مسلمانان خواهند پرداخت .(82)

على در عمل نيز همين روش را دارد. از طرفى شخصا هيچ پستى را از هيچ يك از خلفا نمى پذيرد، نه فرماندهى جنگ و نه حكومت يك استان و نه امارة الحاج و نه يك چيز ديگر از اين قبيل را. زيرا قبول يكى از اين پستها به معنى صرف نظر كردن او از حق مسلم خويش است و به عبارت ديگر كارى بيش از همكارى و همگامى و حفظ وحدت اسلامى است . اما در عين حال خود كه پستى نمى پذيرفت مانع نزديكان و خويشاوندان و يارانش در قبول آن پستها نمى گشت زيرا قبول آنها، صرفا همكارى و همگامى است و به هيچ وجه امضاى خلاف تلقى نمى شد.(83)

على (ع ) و مرد يهودى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ مردى يهودى براى اين كه اميرالمؤ منين على (ع ) را به حوادث نامطلوبى كه در صدر اسلام بر سر خلافت در ميان مسلمين رخ داد سركوفت دهد گفت :

/ 48