سؤ ال پيامبر - داستان های استاد: مرتضی مطهری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های استاد: مرتضی مطهری - نسخه متنی

علیرضا مرتضوی کرونی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنها هم حركت كردند و رفتند و تصميم خود را بر مخالفت و دشمنى ، يك طرفى و علنى كردند.

از آن طرف عده اى از اصحاب على (ع ) همين كه از جريانها واقف و مطلع شدند كه گروهى تشكيل شده و عليه زعامت على تخريب و تحريك مى كنند خدمت على (ع ) آمدند و عرض كردند:

- عامل عمده اى كه سبب اينها ناراضى بشوند و گروهى تشكيل بدهند مسئله اصرار تو است بر عدل و مساوات ، حتى قضيه تسليم قاتلين هم بهانه و سرپوشى است روى اين تقاضا، مى خواهند مردم عوام را به اين وسيله تحريك كنند.

بعضى گفته اند: ((مالك اشتر)) يكى از پيشنهاد دهندگان بود و يا اصلا پيشنهاد كننده او بود، به هر حال مقصود از اين پيشنهاد اين بود كه اگر مى توانى در اين تصميم تجديد نظر كن .

على (ع ) دانست كه اين فكر شايد در دماغ عامه مردم پيدا شود كه حالا اين قدر اصرار به اين مطلب لزومى ندارد، حركت كرد و به مسجد رفت و براى يك خطابه عمومى آماده شد، در حالى كه فقط يك پارچه روى شانه انداخته ، يك پارچه ديگر هم مانند لنگى به كمر بسته و شمشيرى نيز حمايل كرده بود، بالاى منبر ايستاد و به كمانش تكيه كرد. شروع به صحبت كرد و فرمود:

خداوند را كه پروردگار و معبود ما است شكر مى كنيم ، نعمت عيان و نهان او شامل حال ما است ، تمام نعمتهاى او منت است كه بر ما گذاشته است . بدون اينكه ما از خود استقلالى داشته باشيم ، آنگاه فرمود:

افضل مردم در نزد خدا آن كس است كه بهتر او را اطاعت كند، سنت پيغمبرش ‍ را بهتر و بيشتر پيروى كند، كتاب خدا يعنى قرآن را بهتر احياء كند. ما براى احدى نسبت به احدى فضلى قائل نيستيم مگر به ميزان طاعت و تقوى . اين قرآن است كه جلو ما حاضر است و اين سيره پيغمبر است كه همه مى دانيم بر مبناى عدالت و مساوات برقرار بود، بر احدى مخفى نيست مگر آن كه كسى بخواهد غرض ورزى كند و معاندت بورزد كه آن مطلب ديگرى است . آنگاه اين آيه از قرآن را تلاوت كرد.

- ((يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا انّ اكرمكم عند اللّه اتقيكم .))

اين آيه را به اين منظور خواند كه بفهماند من به حكم اين آيه امتيازات شما را لغو مى كنم .(5)

سؤ ال پيامبر

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ روزى رسول خدا - صلى اللّه عليه و آله - از مردم پرسيدند:

- چه چيز براى زن از هر چيز بهتر است ؟ كسى از اصحاب نتوانست پاسخ بگويد.

حسن بن على - عليه السلام - كه در آن هنگام در سنين خردسالى بسر مى برد، در مجلس حاضر بود. قصه را براى مادرش زهرا - سلام اللّه عليهما - نقل كرد زهرا (ع ) فرمود:

- از همه چيز بهتر براى زن اينست كه مرد بيگانه اى را نبيند و مرد بيگانه اى هم او را نبيند.(6)

عمر بن خطاب و زينب (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ در ((تفسير كشاف )) ذيل آيه 53 سوره احزاب ، مى نويسد:

((عمر خيلى علاقه مند بود كه زنان رسول خدا در پرده باشند و بيرون نروند، زياد اين مطلب را در ميان مى گذاشت .

به زنان پيغمبر مى گفت :

- اگر اختيار با من بود، چشمى شما را نمى ديد.

يك روز بر آنان گذشت و گفت :

- آخر شما با ساير زنان فرق داريد همچنانكه شوهر شما با ساير مردان فرق دارد، بهتر است به پرده در شويد.

زينب همسر رسول خدا گفت :

- پسر خطاب ! وحى در خانه ما نازل مى شود و آنگاه تو نسبت به ما غيرت مى ورزى و تكليف معين مى كنى ؟))(7)

/ 48