داستان های استاد: مرتضی مطهری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های استاد: مرتضی مطهری - نسخه متنی

علیرضا مرتضوی کرونی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرمود: ((انا على بن الحسين )) من على بن الحسين هستم .

گفت : مگر على بن الحسين را خدا در كربلا نكشت ؟ فرمود: البته كه قبض روح همه مردم بدست خداست .

ولى كشتن او بدست مردم بود.

گفت : على و على يعنى چه ؟ پدر تو اسم همه فرزندانش را على گذاشته است ، مگر اسم ديگرى نبود؟ فرمود: پدرم ، به پدرش (على بن ابى طالب ) ارادت داشت ، و دوست داشت كه اسم پسرانش را به نام پدرش بگذارد. (يعنى اين تو هستى كه بايد از پدرت زياد، ننگ داشته باشى ).

ابن زياد، كه انتظار نداشت كه يك اسير، اينگونه با جراءت در نزد او حرف بزند، به خشم آمد و گفت : شما هنوز جان داريد، هنوز نفس ‍ داريد؟ اينگونه در مقابل من حرف مى زنيد؟ جلاد! بيا گردن اين را بزن .

در اين وقت ، زينب (س ) از جا بلند شد، على بن الحسين (ع ) را در آغوش گرفت و گفت :

بخدا قسم ، گردن اين را نخواهد زد، مگر اينكه اول گردن زينب را بزنيد.

ابن زياد، مدتى نگاه كرد به اين دو نفر و بعد گفت :

بخدا قسم ، الآن مى بينم ، كه اگر بخواهم اين جوان را بكشيم ، اول بايد اين زن را بكشيم .

پس به ناچار از كشتن امام زين العابدين نيز صرفنظر كرد.(98)


1-داستان راستان ، استاد شهيد مرتضى مطهرى ، جلد 1، صدرا صفحه 14 - 13.

2- قرآن مجيد، سوره تحريم ، آيه 4.

3- در روايت ديگرى كه ((صحيح مسلم ))، جلد 4، صفحه 190 نقل مى كند، عمر مى گويد:

- ((و اللّه ان كنا فى الجاهلية ما نعد للنساء امرا حتى انزل اللّه تعالى فيهنّ ما انزل و قسم لهنّ ما قسم ...)) يعنى : به خدا، ما در جاهليت براى زنان شاءنى قائل نبوديم ، تا خداوند - در قرآن - درباره آنان آياتى نازل كرد و حقوق و بهره هائى برايشان قائل شد.

4- مسئله حجاب ، صحفه 217 - 212. به نقل از: صحيح بخارى ، جلد هفتم ، صحفه 38 - 36.

5- بيست گفتار، صحفه 19 - 16.

6-مسئله حجاب ، صحفه 221. به نقل از: وسائل الشيعه ، جلد سوم ، صحفه 9.

7-مسئله حجاب ، صحفه 211. به نقل از: صحيح مسلم ، جلد هفتم .

8-در اينجا ممكن است اين سؤ ال در ذهن خوانندگان محترم خطور كند كه چگونه ممكن است چهره دختر پيغمبر اكرم ، از گرسنگى زرد باشد. چرا و به چه دليل گرسنه بوده اند؟ بايد به دو نكته توجه داشت : يكى اينكه زندگى آن روز مسلمانان در مدينه غالبا به سختى مى گذشت . جنگها و كشمكشها خود بر اقتصاد لاغر مدينه ضربه مى زد و گاهى با خشكسالى تواءم مى شد چنانكه در سالى ((غزوه تبوك )) اتفاق افتاد؛ خشكسالى سختى روى داده بود و به همين خاطر سپاه تبوك را ((جيش ‍ العسرة ))

ناميدند. ((اصحاب صفه )) گاهى آنچنان در سختى بودند كه جامه كافى براى شركت در نماز جماعت نداشتند.

رسول خدا روزى پرده اى در خانه دخترش آويخته ديد، كراهت نشان داد. زهرا فورا آن را پيش پدر فرستاد و رسول خدا آن را تكه تكه كرد و به اصحاب صفه داد.

نكته ديگر اينكه درست است كه على مرد كار بود، علاوه بر حقوق سربازى و غنائم جنگى كارهاى كشاورزى داشت و احيانا با مزدورى در باغهاى ديگران تحصيل روزى مى كرد، ولى على و زهرا كسانى نبودند كه خود سير بخوابد و در اطراف آنها شكمها گرسنه باشد. آنها آنچه به كف مى آوردند به ديگران ايثار مى كردند.

سوره مباركه ((هل اتى )) در همچو زمينه اى نازل گرديد.

گرسنگى خاندان پيامبر نقصى براى آنها به شمار نمى رود. افتخارى است كه بر پيشانى مقدسشان مى درخشد.

/ 48