سبب ضلالت و طغيان كافران و غفلت ورزيدنشان از خداى تعالى‏ ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و در بين بزرگان رسم است كه وقتى مى‏خواهند از دخالت اعوان و خدمتكاران خود در بعضى از كارهايشان خبر دهند، مى‏گويند ما چنين و چنان كرديم و يا چنين و چنان مى‏كنيم.

" وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً ..."

كلمه" ضر"- به ضم ضاد- به معناى حوادث و امورى است كه به جان آدمى ضرر برساند. و معناى جمله" دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً" اين است كه وقتى به انسان ضررى مى‏رسد ما را مى‏خواند در حالى كه به پهلو افتاده و يا نشسته و يا ايستاده است. و ظاهرا اين ترديد به منظور تعميم مى‏باشد و مى‏خواهد بفرمايد: چه به پهلو و چه نشسته و چه ايستاده و چه در هر حال ديگرى كه فرض شود بر دعا و خواندن ما اصرار مى‏ورزد، و در هيچ حالى ما را فراموش نمى‏كند. ممكن هم هست هر سه كلمه" لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً" همگى حال از كلمه" الانسان" باشد، نه حال از فاعل" دعانا"، در اين صورت عامل در اين سه حال كلمه" مس" مى‏باشد، و معناى جمله چنين مى‏شود:" وقتى كه ناملايمى به انسان برسد، او در حالى كه خوابيده يا نشسته و يا ايستاده در همان حال ما را مى‏خواند". و اين معنا در بعضى از روايات بى سند وارد شده. و جمله" دَعانا لِجَنْبِهِ" مربوط به بيمارى است كه قدرت برخاستن ندارد، و جمله" او قاعدا" مربوط به مريضى است كه نمى‏تواند بايستد، و جمله" او قائما" مربوط به افراد سالم است.

و جمله" مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى‏ ضُرٍّ مَسَّهُ" كنايه است از فراموشى و غفلت از چيزى كه فراموش نمى‏شود.
و معناى آيه اين است كه: وقتى بلاء و ناملايمى جانكاه به انسان مى‏رسد مدام و بدون وقفه ما را به منظور رفع آن بلاء مى‏خواند و برخواندن خود اصرار مى‏ورزد، و همين كه بلاى او را برطرف مى‏كنيم بكلى ما را فراموش مى‏كند، و دلش به سوى همان كارهايى كه قبلا داشت كشيده مى‏شود، آرى، اين چنين اعمال كه اسرافگران و مفرطان در تمتع به زخارف دنيوى دارند، در نظرشان زيبا جلوه مى‏كند، آن قدر زيبا كه جانب ربوبيت پروردگار را بكلى از ياد مى‏برند، و به فرضى هم كه كسى آنان را ياد آورى كند اصلا از ياد خدا روى بر مى‏گردانند.

سبب ضلالت و طغيان كافران و غفلت ورزيدنشان از خداى تعالى‏ ‏

و در اين آيه علت اينكه منكرين معاد به ضلالت و غى خود ادامه مى‏دهند بيان شده، و خصوصيات آن سبب ذكر شده، و آن اين است كه اينگونه افراد مثلشان مثل انسانى است كه گرفتار بلاء و ضرى جانكاه شده، و به خاطر اين گرفتارى خداى تعالى را مى‏خواند، و يكسره،
اى خدا اى خدا مى‏كند، و اصرار مى‏ورزد تا آنكه خدا گرفتاريش را- كه به خاطر رفع آن خدا خدا مى‏كرد- برطرف سازد، و ناگهان دنبال همان نافرمانى‏ها كه قبلا داشت بگيرد، و فراموش كند كه همو بود كه آن همه خدا خدا مى‏كرد، هم چنان كه علت اين فراموشى اين است كه بعد از نجات از گرفتارى شيطان گناهان و شهوات را در نظر او جلوه مى‏دهد آن چنان كه ياد آن شهوات جاى خالى در دل او براى ياد خدا باقى نمى‏گذارد، و خدا را بعد از مدتها خدا خدا كردن از يادش مى‏برد.

/ 573