دنيوى نداشته با اين حال خداى تعالى او را نهى مىكند از اينكه دل به دنيا بدهد، و مىفرمايد:" لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ" «1» و حاشا از رسول خدا (ص) كه حب دنيا را در دل خود جاى داده و مفتون زر و زيور آن شده باشد.
نمونههايى از نهى از عملى كه واقع نشده است
تنها چيزى كه نهى در صحت تعلقش نياز دارد اين است كه آن فعلى كه نهى، متعلق به آن مىشود فعلى اختيارى باشد و ممكن باشد كه مكلف انجامش دهد، و آنچه از اينگونه افعال كه انبياء از انجام آن نهى شدهاند با اينكه معصوم از گناه هستند تنها جنبه تسديد از ناحيه غيب دارد، آرى عصمت و تسديد اين است كه خداى سبحان مراقب اعمال آن حضرات باشد هر گاه به صحنهاى نزديك شوند كه انسان در آن صحنه خطر لغزش دارد آنان را متوجه راه صحيح و وجه صواب آن صحنه بسازد، و به سوى سداد و التزام طريق عبوديت بخواند، اين همان معنايى است كه آيه شريفه زير، آن را به پيامبر اسلام خاطر نشان مىكند و مىفرمايد: " وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً" «2» و به آن جناب خبر مىدهد كه او وى را ثبات قدم داد، و نگذاشت به ركون و اعتماد كردن به كفار نزديك شود، تا چه رسد به اينكه ركون كند.و نيز در جايى ديگر خطاب به آن جناب فرمود: " وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً" «3».دليل بر اينكه نهى مورد بحث يعنى جمله" فلا تسئلن" نهى از عملى است كه هنوز واقع نشده، سخن خود نوح (ع) است كه بعد از شنيدن اين نهى عرضه مىدارد" رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ" و اگر آن جناب قبلا درخواست بيجاى مزبور راكرده بود جا داشت كه عرض كند:" رب انى اعوذ بك من سؤالى هذا- پروردگارا من از اين درخواستم به تو پناه مىبرم" تا مصدر مضاف به معمولش (درخواستم) تحقق و وقوع ارتكاب را برساند، نه اينكه بگويد:" پروردگارا من به تو پناه مىبرم از اينكه چنين و چنان كنم".
(1) از در حسرت چشم به زر و زيورها كه ما خانوادههايى از كفار را به آن برخوردار ساختيم مدوز.
" سوره حجر، آيه 88"(2) و اگر ما همواره تو را تسديد نكرده و ثابت قدم نمىنموديم چيزى نمانده بود كه اندكى به طرف كفار متمايل شده و اعتماد پيدا كنى. و اگر چنين مىكردى ما دو چندان عذاب زندگى و عذاب مرگ را به تو مىچشانيديم، آن وقت هيچ كسى را نمىيافتى كه تو را بر عليه ما يارى كند." سوره اسراء، آيه 74 و 75"(3) و اگر فضل و رحمت خدا بر تو نبود طايفهاى از كفار كمر همت بسته بودند كه تو را گمراه كنند، و گمراه نمىكنند مگر خويشتن را و به تو هيچ ضررى نمىزنند، و خدا كتاب و حكمت بر تو نازل كرده، و چيزهايى تعليم داده كه هرگز نمىتوانستى به آنها آگهى يابى و فضل خدا بر تو همواره عظيم بوده است." سوره نساء، آيه 113"