مراد از اينكه پسر نوح (ع) از اهل آن حضرت نبوده است (إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ) ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

با در نظر گرفتن نكات بالا، معناى آيه چنين مى‏شود:

" اى پروردگار من! پسرم اهل من است، و وعده تو حق است، آن هم كل حق و به تمام معناى حق، و همين حق بودن وعده‏ات دليل بر اين است كه تو او را به عذاب قوم كافر نگرفته و غرقش نمى‏كنى، ولى با همه اين احوال حكم حق به دست تو است و تو احكم الحاكمينى"، گويا نوح (ع) با اين گفتار خود خواسته است حقيقت امر را به وضوح بفهمد، و بيش از اين چند جمله كه خداى تعالى از او حكايت كرده چيزى نگفته، و به زودى بيان كامل اين معنا مى‏آيد ان شاء اللَّه.

مراد از اينكه پسر نوح (ع) از اهل آن حضرت نبوده است (إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ) ‏

" قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ..."

در اين آيه، خداى سبحان راه صواب و وجه صحيح آنچه را كه نوح در كلامش آورده و گفته بود:" إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ ..." بيان فرموده است. نوح (ع) مى‏خواست با گفتار خود نجات پسرش را حتمى سازد و همانطور كه قبلا گفتيم خداى تعالى با جمله" إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ- او اهل تو نيست" اثر استدلال نوح را از بين برد.

و منظور از اينكه فرمود:" او اهل تو نيست"- و خدا داناتر است- اين است كه او از آن افرادى كه خدا وعده نجاتشان را داده و فرموده بود:" اهل خودت را نيز سوار كشتى بكن" نيست زيرا منظور از اهلى كه قرار است نجات يابند اهل صالح تواند ولى پسرت نيست زيرا او در عين اينكه پسر و اهل تو است و اختصاصى به تو دارد ولى صالح نيست، و لذا خداى تعالى دنبال جمله" إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ" بلا فاصله فرمود:" إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ- براى اينكه او از نظر عمل، غير صالح است".

اگر شما در اينجا بگوييد لازمه اين مطلب اين است كه پسر نوح از همسرش به وى بيگانه‏تر باشد، و به عبارتى ديگر همسر نوح داخل در اهل او بوده و از پسر نوح به نوح نزديكتر باشد براى اينكه همسر نوح در جمله" قُلْنَا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ" داخل در كلمه اهل بود، ولى جمله استثنايى" إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ" او را استثناء كرد، يعنى موضوعا داخل بوده بعد خارج شده اما پسر نوح بنا به گفته شما اصلا موضوعا داخل در كلمه" اهل" نبوده، و بدون حاجت به استثناء، خارج بوده، و اين بعيد است.

در پاسخ مى‏گوييم: منظور از اهل در جمله" وَ أَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ" اهل به معناى اختصاص است، يعنى در جمله مزبور دستور داده كه آن جناب افرادى را كه به نحوى به وى اختصاص دارند سوار بر كشتى كند، و منظور از مستثنى يعنى جمله" مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ" غير صالحين از خواص نوح (ع) است كه مصداقش همسر و پسر آن جناب بوده،
و اما منظور از كلمه اهل در جمله" إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ" خصوص صالحين از خواص نوح بود، چون طبق همان معنايى كه خود نوح در جمله" رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي" از كلمه اهل در نظر داشته صالحين از خواصش بوده، زيرا گفتيم كه اگر غير صالحين را نيز در نظر مى‏داشت كلمه اهل، شامل همسرش نيز مى‏شد و استدلالش باطل مى‏شد، دقت بفرماييد.
اين بود آنچه از ظاهر آيه به نظر ما مى‏رسيد، و مؤيد آن پاره‏اى روايات است كه از امامان اهل بيت (ع) رسيده كه ان شاء اللَّه در بحث روايتى آينده از نظر خواننده خواهد گذشت.

/ 573