قاعده ى سوم: در نظر گرفتن قواعد ادبيات عرب[1] - منطق فهم قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق فهم قرآن - نسخه متنی

محمود رجبى؛ ويراستار: محمدحسن جواهرى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


قاعده ى سوم: در نظر گرفتن قواعد ادبيات عرب[1]

پرسش : آيا لازم است قواعد ادبيات عرب در فهم قرآن مد نظر قرار گيرد يا قرآن بر اساس قواعد ديگرى مقصود را بيان مى كند؟

پاسخ : با توجه به تعريف تفسير كه آشكار نمودن مراد خداى متعال بر مبناى ادبيات عرب و... مى باشد، تفسير بايد براساس قواعد مسلم ادبيات عرب انجام گيرد; زيرا خداوند براى بيان مقاصد خود از زبان عربى استفاده كرده است: «إِنّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ;[2] همانا ما آن را قرآنى به زبان عربى نازل كرديم تا مگر شما به خرد دريابيد.» و فهم متونى ـ نظير قرآن ـ كه به زبان عربى است جز با تكيه بر قواعد ادبيات عرب قابل دست يابى نيست; البته ممكن است پرسشى مطرح شود و آن اين كه شايد خداوند متعال كه مى خواسته با مردم به زبان عربى سخن بگويد، قواعد جديدى را جعل و براساس آن با مردم گفتگو كرده باشد؟

پاسخ اين است كه با مراجعه به قرآن مى بينيم بسيارى از اين قالب ها كه در قرآن وجود دارد، در زبان عربى نيز رواج داشته است، اين بيانگر آن است كه خداوند همان قواعد موجود در آن زمان را به كار برده است. از سوى ديگر، مسئله جعل قواعد جديد بسيار مهم است، ولى اگر گوينده اى در يك جامعه طبق قواعد موجود در آن جامعه سخن بگويد، طبيعى است و به تذكر و هشدار دادن نيازى نيست; بنابراين اگر بخواهد بر خلاف قواعد آن ها و بر طبق قواعد جديدى كه خود جعل كرده، سخن بگويد، حتماً بايد تذكر دهد، آن هم به صورتى كه همه بفهمند تا مبادا سخنان او را طبق قواعد موجود ميان خود بفهمند و تفسير كنند و گمراه شوند. در بينش دينى ما نيز وقتى مسئله بسيار مهم باشد، از ناحيه خداوند و متوليان دين بر ميزان اهميت آن توجه داده و تأكيد فراوان شده است، ولى در بحث ما هيچ دليل روايى و غير روايى وجود ندارد.

كه بفرمايد خداوند روش و قواعد ويژه اى را جعل كرده و طبق آن با مردم سخن گفته است و از اين جا روشن مى شود كه خداوند همان رويه ى متعارف را در پيش گرفته است و همان قواعد مسلم رايج بين عرب آن زمان را براى بيان مقصودش مد نظر دارد. از اين ها گذشته، در برخى روايات نيز ديده مى شود كه در تفسير آيات قرآن به نكته هاى ادبى كلام توجه شده و بر معناى خاصى كه نكته هاى ادبى آن را افاده مى كنند، تكيه شده است; براى مثال، در روايتى كه با سند صحيح از امام محمد باقر(عليه السلام) نقل شده، آمده است كه حضرت در پاسخ زراره كه از وجه كفايت مسح به قسمتى از سر پرسيده بود، فرمودند: «لانّ اللّه عزوجل يقول: «فاغسلوا وجوهكم» فعرفنا أن الوجه كله ينبغى أن يغسل ثم قال:

«و ايديكم الى المرافق» ثم فصل بين الكلام فقال: «وامسحوا برؤوسكم» فعرفنا حين قال «برؤوسكم» أن المسح ببعض الرأس لمكان الباء...;[3] زيرا خداوند عزوجل فرموده است: «فاغسلوا وجوهكم» پس دانستيم كه همه ى صورت بايد شسته شود; سپس فرمود «و ايديكم الى المرافق»، بعد بين كلام فرق گذاشت و فرمود: «وامسحوا برؤوسكم» پس وقتى فرمود: «برؤسكم»به لحاظ وجود باء دانستيم كه مسح بر قسمتى از سر است. در اين روايت، امام محمد باقر(عليه السلام) از اين كه خداوند در «وجوهكم وايديكم» باء نياورد، ولى در متعلق «وامسحوا»، يعنى «برؤوسكم»، باء آورده، استفاده كرد كه مسح در وضو به قسمتى از سر است.» از اين جا روشن مى شود كه در فهم و تفسير آيات قرآن، توجه به قواعد مسلم ادبيات نيز لازم و ضرورى است.


[1]. مقصود از ادبيات عرب در اين جا صرف، نحو، معانى و بيان است.

[2]. يوسف، 2.

[3]. محمد بن يعقوب الكلينى، فروع كافى، ج 3، ص 39، «كتاب الطهارة»، باب 19 (مسح الرأس و القدمين)، حديث 4.


/ 50