وجه نياز قرآن به تفسير - منطق فهم قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق فهم قرآن - نسخه متنی

محمود رجبى؛ ويراستار: محمدحسن جواهرى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


وجه نياز قرآن به تفسير

پرسش : با توجه به اين كه قرآن كريم، كتاب مبين (آشكار) و هدايت است، چه نيازى به تفسير دارد؟

پاسخ : قرآن به تفسير نياز ندارد; زيرا با توجه به بيان رسا و گوياى خود وبا توجه به اوصافى كه براى خويش بيان كرده، كتاب مبين (آشكار)[1]، بينات و نشانه هاى روشن و بيان[2] است; ولى عوامل متعددى وجود دارد كه ما را به تفسير نيازمند مى سازد. براى روشن شدن پاسخ به مهم ترين عوامل نيازمندى ما به تفسير اشاره مى شود.

الف ـ فقدان آگاهيهاى لازم

ما در فهم مراد خداوند به آگاهى هايى نياز داريم كه گاهى اين آگاهى ها در اختيار ما نيست; براى مثال، كسانى كه عرب زبان نيستند و بسيارى از واژه هاى قرآن و نيز مقصود از برخى جمله ها و ساخت ها براى آن ها روشن نيست، يا ممكن است مفاد آن ها را به آسانى به دست نياورند و نيازمند تبحر و تسلط در لغت و مباحث ادبيات عرب و شناخت صحيح ساختار كلمات و جملات و ويژگى هاى بلاغى باشد ـ چنان كه ممكن است در آيه اى مصداق خاصى مطرح باشد كه براى تعيين و مشخص ساختن آن، تأمّل و دقت بيشتر و فراهم آوردن شواهد گوناگون لازم باشد ـ عدم مهارت كافى در فهم موارد ياد شده و مانند آن، فهم آيات را دشوار ساخته و به تفسير نيازمند مى سازد.

ب ـ برخى از ويژگى هاى قرآن

قرآن كريم داراى ويژگى ها و امتيازهاى متعددى است كه برخى از آن ها در نيازمندى ما به تفسير مؤثر است; براى مثال، قرآن كريم با وجود حجم محدود خود در صدد بيان معارف فراوانى است و اين ويژگى سبب شده است كه در قرآن نهايت ايجاز رعايت شود. طبيعى است وقتى سخنى با دقت و ظرافت و نهايت ايجاز ارائه شود، فهم آن تأمل، دقت و تلاش فكرى ويژه اى را مى طلبد كه ما آن را تفسير مى ناميم. نمونه ى ديگر آن كه در قرآن مجيد از حقايقى سخن به ميان آمده كه از سطح فهم متعارف عرفى ما فراتر است; گاه از امورى سخن مى گويد كه ما مصاديق آن را در زندگى مان لمس نكرده ايم; از جهانى سخن مى گويد كه دريچه اى از آن به سوى ما باز نشده است; مانند جهان آخرت، خداوند و ملائكه. به دليل نامأنوس بودن اين حقايق، آياتى كه به بيان اين ها مى پردازند در مواردى براى ما مبهمند، و فهم آن ها به تلاش و كوشش فراوانى نيازمند است كه با استفاده از قواعد، قراين وشواهدى كه در آيات و روايات آمده است، بتوان با آن حقايق آشنا شد و سپس مفهوم اين گونه آيات روشن شود. نمونه ى سوم از ويژگيهاى قرآن كه مارا نيازمند تفسير مى سازد، آميختگى و پراكندگى مطالب است. مطالب قرآن دسته بندى موضوعى ندارند و مطالب مختلف باهم آميخته ارائه مى شوند. ممكن است آيه اى درباره ى يك موضوع سخن گفته باشد و در آيه اى ديگر كه در سوره هاى ديگر آمده، براى آن قيد يا توضيح و تبيينى آمده باشد; در چنين مواردى، ممكن است در قسمت هايى، دچار ابهام شويم و وقتى به آيات ديگر رجوع كنيم اين ابهام رفع مى شود; اين همان تفسيرقرآن به قرآن است.

ج ـ فاصله زمانى با نزول قرآن

فاصله زمانى با عصر نزول نيز از امورى است كه نياز ما را به تفسير تشديد مى كند; براى مثال وقتى قرآن درباره ى جنگ احد مى فرمايد:«إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ»[3] اين عبارت براى كسانى كه در واقعه ى جنگ بوده اند، بسيار مفهوم و ملموس بوده است، ولى براى ما كه با عصر نزول فاصله داريم اين چنين نيست; زيرا چه بسا بعضى آثار و علايم و شواهدى كه در آن مقطع تاريخى وجود داشته، از بين رفته باشد و در نتيجه برخى زواياى آيات براى ما مبهم شود و در نتيجه فهم آيات به كوشش، دقت وتأمل در آيات و روايات و كشف قراين و شواهد نياز دارد. در اين جا ما به دليل فاصله زمانى با عصر نزول، به تفسير نياز داريم.


[1]. «... قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ»، مائده، 15 و «تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ». شعراء، 2.

[2]. «هذا بَيانٌ لِلنّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ»، آل عمران، 138.

[3]. انفال، 42.


/ 50