(مسألة 4) معتبر است در ماده اين كه دوام داشته باشد پس اگر جمع شود آب باران يا
آب ديگر در زير ريگ در حكم راكد است كه معتبر است در آن كريت
(مسألة 5) اگر ته چشمه
را لاى گرفت كه مانع شد از جوشيدن حكم آن حكم راكد مىشود پس اگر لاى آن را ازاله كنند حكم جارى
پيدا مىكند و اگر چه از زمين چيزى نجوشد پس لازم مجرد اتصال است
(مسألة 6) ابى كه متصل
بجارى است در حكم جارى است هر چند جريان فعلى نداشته باشد مثل اطراف نهر مثل حوضى كه
در كنار نهر باشد و متصل باشد به نهر بساقيه
(مسألة 7) چشمهائى كه در زمستان جوشش دارد
مثلا و در تابستان قطع مىشود در زمان جوشيدن حكم جارى دارد و بس
(مسألة 8) اگر قدرى
از آب جارى متغير شد آنچه متغير شده است نجس است و آنچه متغير نشده اگر در طرف ماده باشد
پاك است و اگر در طرف ديگر باشد اگر تمام رشته آب متغير نشده به اين معنى كه اتصال به ماده
باقى است نيز پاك است و اگر قطع شده بايد ملاحظه كريت شود در آن
فصل سيم در حكم
آب راكد و مسائل كر است آب راكد يعنى ايستاده كه بى ماده باشد اگر كمتر از كر باشد آن را قليلمىگويند و بملاقات نجس نجس مىشود اگر چه آن نجاست به مقدار سر سوزنى از خون باشد كه به چشم نيايد
خواه آن آب قليل در يك جا جمع شده باشد يا متفرق باشد وبساقيه ها به هم ديگر اتصل داشته باشند
پس اگر در چند كودى آب جمع شده باشد و به هم ديگر اتصال داشته باشند و مجموع به قدر كر نباشند
اگر يكى از انها ملاقات با نجاست كرد مجموع نجس مىشوند و اگر به قدر كر باشند نجس نمىشوند و اگر
چه هر يك از آن كوديها به قدر كر نباشد
(مسألة 1) فرق نمىكند در نجس شدن آب قليل ما بين اين كه
وارد بر نجاست شود يا نجاست بر آن وارد شود
(مسألة 2) كر بحسب وزن هزار و دويست رطل
عراقى است كه به وزن من شاه كه هزار و دويست و هشتاد مثقال است شصت و چهار من بيست مثقال
كم مىشود وبحقه اسلامبول كه دويست و هشتاد مثقال است دويست و نود و دو حقه و نيم حقه مىشود
و به حسب مساحت چهل و سه وجب الا ثمن وجب مىشود
(مسألة 3) اگر آب به قدر يك مثقال كمتر
از كر باشد بملاقات نجس مىشود
(مسألة 4) هر گاه سطح قليل مساوى نشد نجس مىشود عالى آن
بملاقات سافل با نجس مثل عكس بلى هر گاه جارى باشد از اعلى باسفل عالى بملاقات سافل نجس
نمىشود خواه علو بر وجه تسليم باشد يا تسريح