(مسألة 11) اقوى آنست كه متنجس مثل نجس
منجس است لكن جميع احكام نجس بر آن جارى نمىشود مثلا هر گاه ظرف نجس شد بولوغ واجب
است لكن اگر ظرف ديگر بملاقات آن نجس شد يا آب ولوغ در ظرف ديگر ريخت واجب نيست
در تطهير ظرف دومى خاك مالى كردن و اگر چه احوط است خصوص در فرض دوم و هم چنين اگر
جامه به بول نجس شده واجب است در شستن آن تعدد لكن اگر جامه ديگري بملاقات آن نجس شود
تعدد واجب ندارد و هم چنين است اگر نجس شود بغساله بول بنابر نجاست غساله
(مسألة 12)
گذشت كه شرط است در نجس شدن چيز بملاقات تاثر آن پس بنابر اين اگر فرض شده كه جسمى
باشد كه باب و رطوبت متأثر نشود اصلا مثل آنكه او را بجوري روغن ماليده اند كه اگر در آب
فرو ببرى اصلا تر نمىشود ممكن است كه گفته شود چنين جسمى بملاقات نجاست نجس نمىشود و اگر
چه با رطوبت مسرية هم باشد بسبب عدم تاثير ومحتمل است كه پاى زنبور و مگس و پشه از اين قبيل
باشد
(مسألة 13) ملاقات با نجاست در باطن موجب نجاست ملاقى نمىشود پس آب دماغ كه بيرون
مىآيد از دماغ پاك است و اگر چه در باطن دماغ با خون ملاقات كرده باشد بلى اگر از خارج چيزي
داخل در باطن كند و ملاقات با خون نمايد احوط است اجتناب است
فصل چهارم در احكام نجاسات
و متنجسات است بدان كه شرط است در صحت نماز چه واجبى باشد يا مستحبى ازاله نجاست از بدن حتىاز ناخن و مو و از لباس چه ساتر باشد يا غير ساتر و هم چنين شرط است در توابع نماز مانند نماز احتياط
و قضاء تشهد و سجده كه فراموش شده باشند و هم چنين در سجده سهو بنابر احوط و شرط نيست از براى
مقدمات نماز مثل اذان و اقامه و دعاهاى قبل از تكبيرة الاحرام و نه از براى موخرات آن مثل تعقيب
وملحق به لباس است بنابر احوط لحاف مريضى كه خود را بان پوشانيده و خوابيده وبايماء نماز مىخواند
خواه عورت خود را هم ستر كرده يا نكرده باشد و اگر چه در صورتى كه به چيز ديگر خود را ستر
كرده باشد و لحاف را از جهت گرمى و نحو آن روى خود انداخته باشد اقوى عدم اشتراط است و شرط
است در صحت نماز نيز ازاله كردن نجاست از موضع سجود نه ساير مواضع پس باكى نيست در نجاست
فرشى كه بر روى آن نماز مىكند مگر آنكه نجاست آن مسريه باشد به لباس يا بدن مصلى