باب پنجم در طرق ثبوت هلال رمضان وشوال براى روزه وافطار
بدان كه هلال ثابت مىشود بچند چيز :اول
بانكه خودش هلال را به بينددويم
بخبر متواترسيم
بشياع كه موجب يقين برؤيت هلال شود ودر حكم آن است هر چهمفيد علم شود اگر چه بضم قراين باشد پس هر كس بيكى از اين سه طريق يقين بهلال كند
بايد بمقتضاى ان عمل شود هر چند ديگرى موافقت او نكند بلكه هر چند شهادت او را حاكم شرع رد كند
چهارم
بگذشتن سى روز از هلال ماه شعبان كه روزه واجب مىشود يا از هلال رمضان كه افطارواجب مىشود
پنجم
بشهادت دو عادل بهلال چه شهادت دهند نزد حاكم وقبول شهادت انها كنديا رد نمايد يا انكه نزد خودش شهادت دهند كه جايز بلكه واجب است بمقتضاى ان عمل كند از روزه
يا افطار چه شاهد از اهل ان بلد باشد يا خارج بلد وچه در اسمان علتى از ابر يا بخار يا غبار بوده يا نه بلى
معتبر است كه شاهدين در اوصاف هلال متفق باشند پس با اختلاف در اوصاف اعتبارى بان
نيست بلى هر گاه هر دو مطلق شهادت دهند يا يكى از انها مطلق وديگرى باوصاف شهادت دهند كافى
است ومعتبر نيست كه ديدن انها يك وقت باشد در صورتيكه متفق باشند در رؤيت در شب وثابت
نمىشود هلال بشهادت زنان ونه بشهادت يك عادل ولو بضم قسم
ششم
بحكم حاكم شرع بشرطانكه ندانى در حكم خطا كرده يا طريق ثبوت ان خطا بوده پس اگر مثلا بدانى مستند حكم او شياع
ظنى بوده كافى نيست وثابت نمىشود هلال بقول منجم ونه بغروب كردن ماه فردا شب بعد از غروب
شفق ونه بديدن ماه قبل از ظهر سى ام وبمجرد ان حكم نمىشود كه انروز اول ماه است وهم چنين ثابت
نمىشود بطرق ظنيه هر چند مفيد ظن قوى باشد مگر براى اسير ومحبوس
(مسألة 1) هر گاه عدلين
شهادت ندهند برؤيت هلال وبگويند مىدانيم اول ماه است كافى نيست
(مسألة 2) اگر هلال
رمضان ثابت نشود وافطار نمايد بعد از ان بينة شهادت برؤيت دهد بايد قضا كند وهم چنين واجب
است قضاء ان اگر شب بيست ونهم ان ماه هلال ثابت شود يا خودش به بيند
(مسألة 3) حكم
حاكم مختص نيست بمقلدين او بلكه نافذ است بر حاكم ديگر نيز بشرط انكه خلاف ان بر او ثابت نشده باشد