باب سيم در مطهرات و حكم اوانى است و در آن چند فصل است - غاية القصوى (فارسي) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غاية القصوى (فارسي) - نسخه متنی

محمد کاظم طباطبایی یزدی؛ مترجم: عباس قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنكه در هر روز يك مرتبه بشويد در هر ساعتى كه مىخواهد و اگر چه بهتر آنست كه در آخر روز بشويد
كه بتواند نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در جامه پاك يا با خفت نجاست بخواند و اگر در هر روز
يك مرتبه نشويد پس نمازهائى كه با انجامه نجس مىكند باطل است و شرط است نيز كه جامه آن زن
منحصر باشد در همان جامه كه پوشيده يا آنكه اگر زيادتر دارد محتاج باشد بپوشيدن جميع انها با هم و فرقى
نيست در عفو مذكور كه زن متمكن باشد از پيدا كردن جامه پاكى به خريدن يا به اجاره يا به عاريه يا متمكن
نباشد و اگر چه احوط اكتفا كردن به صورت عدم تمكن است

(مسألة 1) در ملحق شدن بدن زن
مربيه بجامه آن در حكم عفو اشكال است و اگر چه خالى از وجه نيست

(مسألة 2) در ملحق شدن
مرد مربى بزن مربيه در حكم مذكور اشكال است و هم چنين اشكال است در الحاق كسى كه بولش
متواتر مىچكد

ششم

هر نجاستى چه در بدن و چه در لباس در حال اضطرار معفو است.

باب سيم در مطهرات و حكم اوانى است و در آن چند فصل است

فصل اول در مطهرات است

وان چند امر است :

اول

آب وان عمده مطهرات است زيرا كه سائر
مطهرات هر يك چيز مخصوصى را پاك مىكنند و آب پاك مىكند جميع اعيان متنجسه را حتى آب مضاف
متنجس را به استهلاك بلكه پاك مىكند بعض اعيان نجسه را نيز مثل مرده انسانى كه پاك مىشود به تمام شدن غسل
آن و شرط است در پاك شدن متنجسات باب چند امر كه بعضى از آن شرط است در مطلق آب چه قليل
باشد چه كثير و بعضى از آن مختص است باب قليل اما اول پس يكى ازاله عين نجاست و اثر آن است
كه عبارت باشد از اجزاء صغاريكه از عين در محل متنجس گاهى باقى مىماند و بدست ماليدن و نحو آن
زائل مىشود نه آنكه مراد رنگ و طعم و نحو آن دو باشد و ديگر تغيير نكردن آب است در اثناء استعمال
و ديگر پاك بودن آب است اگر چه بحسب ظاهر شرع باشد و ديگر اطلاق آب است يعنى بايد آب
از اطلاق خارج نشود در اثناء استعمال (و اما دوم) پس تعدد است در بعض متنجسات مثل متنجس به بول
و مثل ظروف و تعفير است در مثل متنجس بولوغ يعنى ظرفى كه سگ آب يا مايع ديگر از آن خورده باشد
و فشار است در مثل جامه و فرش و غير اينها از چيزهائى كه قبول فشار مىكند و ورود يعنى وارد شدن
آب است بر متنجس نه عكس آن بنابر احوط

(مسألة 1) مدار در پاك شدن و متنجس بر طرف شدن
عين نجاست است نه اوصاف آن پس هر گاه بوى يا رنگ نجاست باقى باشد و بدانيم كه عين آن
بر طرف شده كافى است مگر آنكه بقاء انها كاشف باشد از بقاء اجزاء صغار نجاست يا باعث شك در
بقاء نجاست شود پس در اين حال حكم به طهارت نمىشود

/ 551