(مسألة 11) هر گاه به جهت اضطرار با جامه نجس نماز كرد و بعد از نماز متمكن شد از
تطهير اعاده لازم نيست بلى اگر در اثناء نماز متمكن شد و وقت وسعت دارد نماز را از سر گيرد و احوط
اتمام و اعاده است
(مسألة 12) هر گاه به جهت اضطرار بر موضع نجس سجده كرد نمازش صحيح است
و بعد از تمكن از محل طاهر اعاده واجب نيست
(مسألة 13) هر گاه سجده كرد بر موضع نجس
از روى جهل يا فراموشى واجب نيست اعاده نماز و اگر چه احوط است
فصل ششم در بيان
نجاساتى كه وجود انها در نماز معفو است وان چند چيز استاول
خون جروح وقروح است مادامكه خوب نشده است چه در رخت باشد يا بدن چه كم باشد يا زياد ممكن باشد ازاله يا تبديل جامه
بدون مشقت يا نه بلى معتبر است كه در ازاله و تبديل مشقت نوعيه باشد و الا احوط ازاله يا تبديل است
و معتبر است آنكه جراحت معتلبها باشد و ثبات و استقرار داشته باشد پس خون زخمهاى جزئى كه
در بدن حادث مىشود معفو نيست و واجب نيست در خون جروح وقروح منع كردن آن از تنجيس بلى
واجب است بستن روى آن به دستمال و نحو آن هر گاه در جائى باشد كه متعارف است بستن آن و اختصاص
ندارد عفو به خون همان محل پس اگر تعدى كند به اطراف آن از بدن و لباس نيز عفو است لكن بان
قدرى كه متعارف است در مثل آن زخم تعدى كند و اين مطلب مختلف مىشود به بزرگى و كوچگى
زخم و از جهت محل نيز چه آنكه گاهى زخم در محلى است كه لازمه آن تعدى بسيار است يا آنكه در
محلى است كه ممكن نيست بستن آن پس مناط متعارف آن زخم است
(مسألة 1) هم چنان كه از خون
جروح عفو است همچنين عفو است از چركى كه با آن خون بيرون مىآيد و هم چنين از دواء و مرهمى
كه بر روى آن زخم گذاشته شده و متنجس شده و هم چنين از عرقى كه متصل بان است در متعارف
اما اگر از خارج رطوبتى بان برسد و تعدى به اطراف كند جريان عفو در آن مشكل است پس واجب
است شستن آن اگر مشقت و خرج در آن نباشد
(مسألة 2) اگر شخص دست بر زخم گذاشت كه
ملوث به خون شد معفو نيست هم چنان كه اگر جراحت تعدى كننده نباشد پس اطراف خود را ملوث
كند بسبب گذاشتن دست خون آلوده يا دستمال ملوث شده بر آنجا باز عفو نيست
(مسألة 3) معفو
است خون بواسير خواه بيرون بيايد يا در داخل باشد و هم چنين است سائر قروح و جروح باطنيه كه
خون آن به ظاهر مىرسد
(مسألة 4) خون دماغ داخل در جروح نيست ومعفو نيست
(مسألة 5) مستحب است از براى صاحب قروح و جروح كه جامه خود را هر روزى يك دفعه تطهير كند