فصل دويم در احكام مسافر علاوه از آنچه در طى مسائل متقدمه گذشت - غاية القصوى (فارسي) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غاية القصوى (فارسي) - نسخه متنی

محمد کاظم طباطبایی یزدی؛ مترجم: عباس قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(مسألة 42) اگر بيست
ونه روز يا كمتر با ترديد جائى بماند بعد از ان برود جاى ديگر وكمتر از سى روز در آنجا نيز بماند وهم چنين
جاى ديگر ماداميكه چنين است بايد بر قصر باقى باشد مگر انكه جائى قصد اقامه كند يا سى روز
يك جا متردد بماند

(مسألة 43) كسيكه سى روز متردد مانده اگر بخواهد انشاء سفرى بكند بقدر
مسافت بمجرد بيرون رفتن نبايد قصر كند مگر بعد از خروج از حد ترخص مثل مقيم

فصل دويم در احكام مسافر علاوه از آنچه در طى مسائل متقدمه گذشت

بدان كه بعد از تحقق شرايط مذكوره
ساقط مىشود از نمازهاى چهار ركعتى دو ركعت چنانچه ساقط مىشود نوافل ظهر وعصر بلكه نافله
عشا كه وتيره است نيز بنابر اقوى وهم چنين ساقط مىشود روزه واجب وسقوط انها از باب عزيمت
است پس روزه واجبى در سفر حرام است بلكه روزه ندبى نيز حرام است مگر در بعض مواضعى
كه استثنا شده وقصر در نماز چهار ركعتى واجب است در غير مواضع تخيير وجايز نيست بجا اوردن
نوافل روز بلكه وتيره نيز مگر بعنوان رجاء واحتمال مطلوبيت زيرا كه سقوط وتيره محل خلاف
است بخلاف نافله صبح ومغرب ونماز شب كه ساقط نيست چنانچه جايز است بجا اوردن غير رواتب
از نمازهاى مستحبه

(مسألة 1) اگر بعد از دخول وقت سفر كند پيش از اداى ظهر وعصر جايز
است كه در سفر نوافل انها را بجا اورد هر چند فريضه را بايد قصر كند واگر نوافل مزبوره را ترك
كند جايز است قضاء آن را بعمل اورد

(مسألة 2) مسافر اگر بعد از ظهر وپيش از بجا اوردن
فريضه ان بوطن يا بمحل اقامه برسد دور نيست جواز نوافل ظهر در سفر ودر صورتيكه نماز ظهر را بقصر
بجا اورده وپيش از نماز عصر بمنزل رسد دور نيست جواز نوافل عصر در سفر وهم چنين اگر بعد از
نماز عشا سفر كند دور نيست جواز وتيره در سفر

(مسألة 3) هر گاه مسافر بعد از تحقق شرايط
مذكوره نماز تمام بخواند يا عالم بحكم موضوع بوده يعنى عالم بوده بوجوب قصر بر مسافر وبسفر يا جاهل
بوده بهر دو يا جاهل بيكى از حكم وموضوع بوده يا ناسى بوده پس اگر عالم بحكم وموضوع باشد ودر غير
مواضع تخيير نماز را عمدا تمام بخواند باطل است وبايد اعاده كند آن را در وقت يا قضاكند در خارج وقت
وهر گاه جاهل بحكم باشد كه نداند بر مسافر قصر كردن واجب است وتمام كند اعاده ان در وقت
واجب نيست چه رسد بقضاء ان وهر گاه اصل حكم را كه وجوب قصر بر مسافر باشد مىداند ولكن
جاهل ببعض خصوصيات است مثل انكه نداند سفر تا چهار فرسخ با قصد رجوع موجب قصر است

/ 551