فروعى پيرامون مهر - ف‍ق‍ه‌ الاس‍لام‍ی‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ف‍ق‍ه‌ الاس‍لام‍ی‌ - نسخه متنی

سید محمدتقی مدرسی؛ ترجمه: حمیدرضا آژیر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فروعى پيرامون مهر

قرآن كريم:

)الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ...(185)).

"مردان از آن جهت كه خدا بعضى را بر بعضى برترى داده است وازآن جهت كه از مال خود نفقه مى دهند بر زنان تسلط وحق نگهبانى دارند."

از آيه شريفه چنين به دست مى آيد كه قيمومت مرد بر زن به سبب تدبير مرد است )وهمين سبب است كه موجب مى شود برخى ازمردم برخى ديگر را رهبرى كنند( ونيز به سبب نفقه اى است كه مردمى دهد، پس اگر نفقه ندهد ديگر بر زن قيمومتى نخواهد داشت.

حديث شريف:

1 - از ابن ابى نصر روايت شده كه گفته است: از امام موسى بن جعفرعليه السلام پرسيدند درباره مردى كه دختر خود را به ازدواج در آورد،آيا مى تواند مهر او را بخورد؟

حضرت عليه السلام فرمود: "خير، اين حق را ندارد."(186)

2 - فضيل بن يسار به نقل از امام صادق عليه السلام درباره مردى خبر داده كه با زنى ازدواج مى كند ودر نظر ندارد مهر به او بپردازد كه در اين صورت زنا خواهد بود(187)

3 - امام صادق عليه السلام درباره مردى كه ازدواج مى كند وپرداخت مقدارى از مهريه را فورى وبقيه را نسيه مقرر كند، مى فرمايد: "نسيه تا مرگ است يا جدايى."(188)

4 - اسحاق بن عمار بن نقل از امام صادق و او به نقل از پدرش على بن ابى طالب عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: "هر كه براى زنش شرطى مى كند بايد به آن شرط براى آن زن وفا كند، زيرا مسلمانان درگرو شروطشان هستند، مگر شرطى كه حلالى را حرام يا حرامى راحلال كند."(189)

5 - حماده بنت الحسن روايت مى كند كه از امام صادق عليه السلام درباره مردى پرسش كردم كه با زنى ازدواج كرد به شرط آن كه دوباره با زنى ازدواج نكند وزن هم اين سخن او را به عنوان مهر پذيرفت. راوى مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: "اين شرط فاسد است، ازدواج صورت نمى گيرد مگر در برابر يك يا دو درهم."(190)

6 - حلبى در روايتى مى گويد: از معصوم درباره مردى پرسيدم كه با زنى ازدواج مى كند وبا او همبستر مى شود ومهرى براى او در نظرنمى گيرد وسپس طلاقش مى دهد.

حضرت عليه السلام فرمود: "براى اوست مهرى همچون مهر ديگر زنان همسان، وبه چيزى او را بهره مند سازد."(191)

7 - ابو بصير مى گويد: از امام جعفر صادق عليه السلام درباره مردى پرسيدم كه مشخص كردن مقدار صداق زنش به او واگذار مى شود واومقدار صداق را كمتر از زنان ديگر مى گيرد.

حضرت عليه السلام فرمود: "صداق او همانند مهر زنان همسانش خواهدبود."(192)

8 - زراره به نقل از پدرش مى گويد از امام باقرعليه السلام درباره مردى پرسيدم كه با زنى بر اساس تصميم همان زن در مورد مهر ازدواج كرده است.

حضرت عليه السلام فرمود: "حكم آن زن نبايد از مهر خاندان حضرت محمد يعنى دوازده ونيم وقيه كه وزنش پانصد درهم نقره است تجاوزكند" عرض كردم: اگر مرد بر اساس تصميم خود با او ازدواج كرد،وزن رضايت داد؟

حضرت عليه السلام فرمود: "هرچه مرد حكم كند بر زن رواست؛ كم باشد يا زياد."(193)

9 - على بن حمزه مى گويد: از ابو الحسن الرضاعليه السلام درباره مردى پرسيدم كه با زنى ازدواج كرد ومهر او را يك خادم قرار داد.

حضرت عليه السلام فرمود: "بايد خدمتگزار متوسطى باشد." عرض كردم اگر مهر او را خانه اى قرار دهد، فرمود: "بايد خانه متوسطى باشد."(194)

10 - عبيد بن زراره مى گويد: به امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه مردى با زنى ازدواج مى كند به شرط اينكه مهر او صد گوسفندباشد وسپس گوسفندان را به سوى زن مى برد وسپس پيش از دخول او را طلاق مى دهد در حالى كه گوسفندان زاييده اند.

حضرت عليه السلام فرمود: "اگر گوسفندان، هنگامى حامله شده اند كه نزد مرد بوده اند نصف آن گوسفند ونصف بچه گوسفند به سوى مردبازگشت داده مى شود، واگر نزد مرد حامله نشده باشند نيمى ازگوسفند سهم مرد مى گردد واز بچه هاى آن سهمى نمى برد."(195)

11 - از پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله روايت شده است:

"هر زنى كه پيش از دخول شوهر مهر خود را براى شوهرش صدقه دهد خداوند براى هر دينار ثواب آزاد كردن يك برده براى او خواهدنوشت."

گفته شد يا رسول اللَّه بخشش مهر پس از دخول چه؟ فرمود: "اين نشانه مودت والفت است."(196)

12 - حلبى از امام صادق عليه السلام روايتى نقل مى كند درباره مردى كه پيش از دخول زنش را طلاق مى دهد.

امام عليه السلام فرمود: "اگر مهرى براى او در نظر گرفته بود نيمى از مهر رامى پردازد واگر مهرى در نظر نگرفته بود آن را به چيزى بهره مند سازد،همانند آنچه زنان همسانش را بهره مند مى سازند."(197)

13 - عياشى در تفسير خود به نقل از ابو عبد اللَّه وابو الحسن موسى بن جعفرعليهما السلام نقل مى كند ومى گويد از يكى از اين دو امام پيرامون زنى مطلقه پرسيدم كه به چه مقدار او را بهره مند سازند؟

حضرت عليه السلام فرمود: "به تناسب دارائى همسرش."(198)

14 - زراره از امام باقرعليه السلام درباره مردى روايت مى كند كه مقدارمهررا پنهان مى كند وبيشتر از آن را اظهار مى دارد.

حضرت عليه السلام فرمود: "مهر، همان است كه پنهان مى دارد ونكاح براساس آن صورت گرفته."(199)

تفصيل احكام:

1 - زن، با عقد، مالك مهر مى گردد پس اگر مهر در دست مرد تلف شود از مرد است، واگر در آن عيبى يافت شود زن مى تواند آن رابازگرداند يا ما به التفاوت را بستاند. و زن مى تواند از اداى حق شوهرامتناع كند )تمكين ندهد( تا مقدار فورى مهريه را به كمال بستاند،ودر اين ميان تفاوتى نيست بين اينكه مرد توانگر باشد يا تهى دست،اما مهرى كه بعداً بايد پرداخت شود متفاوت است وزن نمى تواندنسبت به آن چنين كند.

2 - بايد به شرايطى كه در مورد مهريه مورد توافق طرفين قرار گرفته است عمل شود. پس اگر شرط شود كه زن با پول مهر اثاث خانه بخرد زن بايد به اين شرط عمل كند، واگر شرط نكرده اند ولى اين امرى عرفى است كه بر اساس آن رضايت به عقد داده اند، زن نيز بايدبدان عمل كند، زيرا شرط ضمنى است، ولى اگر دو طرف شرطى گذارند كه مخالف قرآن وسنت رسول است، مانند اينكه شرط شودكه مرد ديگر ازدواج نكند يا ميان او وهووى او عدالت بر قرار نكند،شرط باطل است وعقد ومهر، صحيح است، ولى اگر زن سواى اين شرايط باطل به اين مقدار مهر، راضى نباشد بايد هر دو در موردمقدار مهر، سازش كنند يا به مهر المثل باز گردند.

3 - اگر در عقد، مهرى ذكر نكنند ومرد دخول كرده باشد بايد مهرالمثل را به او بپردازد. واگر پيش از دخول او را طلاق دهد بايد او را به چيزى كه باسطح اجتماعى آنان تناسب داشته باشد، بهره مند سازد.

4 - مهر المثل يعنى ارزيابى مشابه اين زن از نظرگاههاى مختلف)مثل زيبايى، اصالت وحيثيت خانوادگى( براى شناخت مقدار مهرزنانى كه عرفاً همسان او هستند.

5 - بهره مند سازى زن )كه اصطلاحاً متعه گفته مى شود( يعنى ارزيابى وضعيت مادى مرد ودادن آنچه مناسب با مرد است. پس اگرمرد، ثروتمند باشد هديه اى گران قيمت به زن مى دهد )همچون گردنبند طلا يا لباس فاخر( واگر وضع متوسطى داشته باشد هديه اى متوسط به زن مى دهد )همچون دستبند طلا( واگر فقير باشد هديه اى ناچيز به او مى دهد) همچون انگشترى مطلا( ودر اين ميان، معيار،عرف است.

6 - اگر دو طرف پس از عقد به مقدار معينى از مهر سازش كنندجايز است.

7 - اگر زن معين كردن مقدار مهر را به مرد واگذارد مرد مى تواند آن گونه كه مى خواهد تصميم بگيرد، چه كم يا زياد، به شرط آن كه بامقصود زن در واگذارى، تناسب عرفى داشته باشد، وبهتر آن است كه )مهر السُنّة( يا )مهر المثل( مقرر گردد.

8 - اگر مرد، معين نمودن مقدار مهر را به زن واگذارد، زن مى توانددر حدود مهر امثال خود، آن را مقرر كند. فقها مى گويند: مقدارمهرى كه زن مقرر مى كند نبايد از )مهر السُنّة 500 درهم( تجاوز كند.واين نظر، موافق احتياط است.

9 - اگر زن شرط كند كه مرد، ديگر ازدواج نكند واين به منزله مهرتلقى شود، عقد صحيح ولى مهر باطل است، و)مهر المثل( به اوتعلق مى گيرد.

10 - مهر باعقد به ملكيت زن در مى آيد، ولى جز با دخول ياقبض)ستاندن( همه آن مستقر نمى شود. پس اگر پس از ستاندن وپيش ازدخول زن را طلاق داد ومهر، فوايدى داشت) ميوه باغ، اجاره خانه در فاصله ميان گرفتن مهر وطلاق( اين فوايد از آن زن خواهد بود،ومرد تنها نيمى از مهر را بدون اين فوايد پس مى گيرد، واگر پيش ازستاندن طلاقش دهد فوايد حاصل از مهر ميان آن دو تقسيم مى شود.

11 - بنابراين، زن مى تواند به محض تمام شدن عقد در همه مهرتصرف كند واگر مرد را از پرداخت آن معاف گرداند صحيح است واگردر اين صورت مرد، زن را طلاق دهد نيمى از مهر را از زن مطالبه مى كند.

12 - اگر مرد، زن را پيش از دخول طلاق دهد براى زن ياسرپرست او مستحب است كه از مهر مقرر چشم بپوشند.

13 - اگر دو طرف پنهانى بر مهرى توافق كردند وبراى مردم چيزديگرى اظهار داشتند، مهر، همان است كه بر آن توافق كرده اند، وبه آنچه براى مردم اظهار داشته اند اعتنايى نمى شود، مادامى كه عقدنكاح بر اساس مهرى صورت پذيرفته كه دو طرف پنهانى بر آن توافق كرده اند.

/ 100