تفسیر کوثر جلد 4
لطفا منتظر باشید ...
سرزنش كرد و فرمود: يا عدىّ نفسه لقد استهام بك الخبيث اما رحمت اهلك و ولدك اترى الله احلّ لك الطيبات وهو يكره ان تأخذها انت اهون على الله من ذلك. اى دشمنك جان خود! شيطان در تو راه يافته. آيا به خانواده و فرزندانت رحم نمى كنى؟ آيا مى پندارى كه خدا چيزهاى پاكيزه را بر تو حلال كرده ولى دوست ندارد كه از آنها استفاه كنى؟ تو نزد خداوند بى ارزشتر از آن هستى كه با تو چنين كند. عاصم گفت: يا اميرالمؤمنين! ولى تو با اين لباس خشن و غذاى ناگوار به سرمى برى. امام فرمود: ويحك انى لست كانت انّ الله فرض على ائمة العدل ان يقدّروا انفسهم بضعفة الناس كيلا يتبيّغ بالفقير فقره.(1) واى برتو! من همانند تو نيستم. همانا خداوند بر پيشوايان عدل واجب كرده كه همچون ضعيف ترين مردم بر خودشان سخت بگيرند تا تنگدستى فقير، آنها را ناراحت نكند. بدينسان اميرالمؤمنين هر دو برادر را نصحيت كرد يكى را از دنياپرستى و ديگرى را از ترك دنيا برحذر داشت و اين همان منطق اسلام است كه انسان مؤمن بايد هم در فكر آبادى دنيا و هم در فكر صلاح آخرت باشد و يكى را فداى ديگرى نكند: قال على بن الحسين (ع): ليس منا من ترك دنياه لاخرته و لآخرته لدنياه.(2) امام سجاد فرمود: از ما نيست كسى كه دنياى خود را به خاطر آخرتش و يا آخرت خود را به خاطر دنيايش ترك نمايد. آباد ساختن دنيا و كار كردن براى تأمين زندگى آنچنان ارزشى در اسلام دارد كه آن را در رديف عبادت قرار مى دهد.