تفسیر کوثر جلد 4
لطفا منتظر باشید ...
خوانندگان دارد، لازم نيست و هيچ گونه دليل شرعى بر آن نداريم; زيرا همان گونه كه در آغاز گفتيم صحابه فقط از رسم الخط زمان خود پيروى كرده اند و هيچ گونه حكمت يا سرّى در آن وجود نداشته است. البته ما همچون ابن خلدون صحابه را متهم به خطا و اشتباه و ناآگاهى از قواعد خط نمى كنيم، چنان كه مانند بعضى از نويسندگان معاصر، موارد غيرقياسى خط قرآن را نيز حمل بر غلط و اشتباه نمى كنيم; زيرا قواعد و قياساتى كه هم اكنون ما با آن روبرو هستيم همگى پس از عصر صحابه به وجود آمده اند، و روشن است كه صحابه نمى توانستند قواعدى را كه قرن ها پس از آنان پيدا شده است در رسم الخط خود اِعمال كنند; بلكه آنان قرآن را مطابق با رسم الخط آن زمان نوشتند، همان رسم الخطى كه در سنگ نوشته ها و آثار به جاى مانده از آن عصر نيز مشاهده مى شود. ما ضمن اين كه موارد غير قياسى رسم الخط مصحف را حمل بر خطا نمى كنيم، در عين حال قائل به عصمت صحابه نيز نيستيم و احتمال خطا و اشتباه را در كار آنها مى دهيم، همان گونه كه آنان خود در مواردى يكديگر را به خطا و اشتباه متهم مى كردند; از جمله در روايتى از عايشه نقل شده كه درباره كلمه والمقيمين در آيه لكن الراسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون بما انزل اليك و ما انزل من قبلك و المقيمين الصلوة و المؤتون الزكوة (نساء/162) كه به حالت نصب يا جر آمده، در حالى كه بايد به حالت رفع مى آمد، و نيز در دو مورد ديگر گفته است: اين از خطاى كاتب است، آنها در كتابت خطا كرده اند .(1) همچنين از عكرمه نقل شده است كه چون مصاحف را بر عثمان عرضه كردند مواردى از غلط را در آن پيدا كرد و گفت: آنها را تغيير ندهيد، به زودى عرب خود، آنها را با زبان هايشان تغيير خواهند داد; اگر كاتب از ثقيف و املا كننده از هذيل بود اين موارد پيش نمى آمد. (2) همچنين فراء نقل مى كند كه يكى از اصحاب رسول خدا گفته است كه در