تفسیر کوثر جلد 4
لطفا منتظر باشید ...
ترك كرده، و يا زمينى باشد كه از اول مالك نداشته است. در اين مسأله هم كسى اختلاف نكرده و براى آن ادعاى اجماع شده است. شيخ طوسى مى گويد: زمينهاى موات مخصوص امام است. هيچ كسى مالك آن نمى شود مگر اينكه آن را احيا كند. سپس اضافه مى كند كه دليل ما در اين مسأله، اجماع شيعه است.(1) نراقى نيز در اين مسأله از چند نفر نقل اجماع كرده است.(2) در تعيين مصداق زمينهاى موات، هم در احاديث و هم در سخنان فقها موارد به خصوص ذكر شده است مانند: مفاوز يا زمينهايى كه آب ندارند و در آنها كشت نمى شود و سيف البحار يا زمينهاى ساحلى درياها و بطون الاوديه يا ته درّه ها و رؤس الجبال قله كوهها و آجام يا جنگلها و نيستانها و مراتع (البته آجام و مراتع از آن نظر كه كسى آنها را نكاشته، جزو زمين موات هستند). در اين باره نيز رواياتى از معصومين(ع) داريم كه يكى از آنها را مى آوريم:عن ابى الحسن الاول (ع) قال: وله بعد الخمس الانفال ... و له رؤس الجبال و بطون الاودية و الآجام و كل ارض ميتة لاربّ لها.(3)امام موسى بن جعفر (ع) فرمود: و براى امام است خمس و انفال ... و براى اوست بالاى كوهها و ته درّه ها و جنگلها و هر زمين مرده اى كه صاحب ندارد. البته ابن ادريس بالاى كوهها و ته دره ها و جنگلها را در صورتى از مصاديق انفال و مخصوص امام مى داند كه در زمينهاى موات، يعنى زمينهايى كه مالك ندارد، باشد(4) ولى شهيد اول آن را رد مى كند و مى گويد: اگر چنين باشد ذكر اين موارد پس از ذكر زمين موات بى فايده خواهد بود.(5) و صاحب مدارك در اين باره مى گويد: سخن شهيد خوب است اما مشروط بر اينكه اخبارى كه اين موضوعات را بيان كرده شايستگى اثبات اين حكم را داشته باشد; ولى اين اخبار ضعف سند