شب زنده دار خائف
'نوف بن فضاله بكالى' منسوب به قريه 'بكال يمن' و از قبيله ى حمير بود و سعادت همنشينى و مصاحبت با امير مومنان على عليه السلام نصيبش شده بود، و يار مخلص و همراز على عليه السلام به شمار مى رفت. او در زهد و وارستگى و خصوصيات اخلاقى به على عليه السلام بسيار نزديك بود. [ شرح نهج البلاغه خوئى، ج 21، ص 156. ]
او مى گويد: نيمه شبى على عليه السلام را ديدم كه از بستر خواب برخاسته و به ستارگان آسمان مى نگرد. به من فرمود: اى نوف! خوابى يا بيدار؟! گفتم: بيدارم و به ستارگان مى نگرم.
فرمود: اى نوف! خوشا به سعادت زاهدان و وارستگان در دنيا و مشتاقان به سراى آخرت، آنان كه زمين را آسايشگاه خود نموده و خاك زمين را بستر خود ساخته و آب آن را به جاى عطر پذيرفته اند و قرآن را شعار "لباس زيرين" خود و دعا را همچون لباس رويين قرار داده اند و دنيا را همچون شيوه ى مسيح عليه السلام برگزيده اند.
اى نوف! داوود "پيامبر عليه السلام" در چنين ساعتى از شب، دست به دعا به پيشگاه خدا برداشت و گفت: 'به راستى كه اين همان ساعتى است كه هيچ بنده اى در آن دعا نمى كند مگر اينكه دعايش به استجابت مى رسد.'
مگر دعاى آن كس كه مامور جمع كردن ماليات براى زمامدار ظالم، يا جاسوس مخفى، يا مامور انتظامى "دستگاه ظلم" و يا طنبور زن و يا طبال "گرداننده ى ساز و آواز حرام" باشد، كه دعاى اين افراد به استجابت نمى رسد. [ نهج البلاغه، حكمت 104. ]
خنده، هنگام تشييع جنازه
مسلمانى از دنيا رفته بود. مسلمانان اجتماع كردند و در تشييع جنازه ى او شركت نمودند. امام على عليه السلام نيز در آن تشييع شركت نمود.
هنگام تشييع ناگهان على عليه السلام شنيد كه يكى از تشييع كنندگان مى خندد. امام "ناراحت شد" رو به او كرد و فرمود:
كان الموت فيها على غيرنا كتب و كان الحق فيها على غيرنا وجب...
گويى در دنيا مرگ براى غير ما مقرر شده؟ و حق در جهان براى غير ما واجب گشته است و گويى اين مردگانى كه ما مى بينيم به سفرى مى روند و زود بازمى گردند. آنان را در گودال قبر مى گذاريم و اموال به ارث مانده ى آنان را مى خوريم و چنان مى پنداريم كه بعد از آنان ما هميشه در اين دنيا خواهيم ماند "خنده و سرور تو اينها را نشان مى دهد". گويى ما هم پند و پنددهنده را فراموش كرده ايم، با اينكه ما هدف هر حادثه و بلا هستيم. [ نهج البلاغه، حكمت 122. ]
به اين ترتيب امام عليه السلام مردم را از خنده كردن پشت سر جنازه نهى كرد و به ما آموخت كه در اين حال به فكر سفر آخرت باشيم و با شكستن غرور خود، براى اين سفر، زاد و توشه تهيه نماييم.
پندى بزرگ از مردى بزرگ
'كميل بن زياد' از ياران خاص و از شيفتگان امام امير مومنان على عليه السلام بود.
او مى گويد: روزى امير مومنان دستم را گرفت و مرا به سوى قبرستان كوفه برد و پس از آن كه به صحرا رسيد، آه اندوهبار و پردردى كشيد و فرمود:
يا كميل بن زياد، ان هذه القلوب اوعيه فخيرها اوعاها فاحفظ عنى ما اقول لك...
اى كميل بن زياد، اين دلها، ظرفهايى است كه بهترين آنها ظرفى است كه فراگيرتر باشد. بنابراين آنچه مى گويم، آن را فراگير و به قلبت بسپار...
اى كميل! مردم بر سه گونه اند:
1- علماى ربانى و نيكوكردار
2- دانش طلبانى كه در راه تحصيل نجات هستند.
3- مگسان كوچك و ناتوان و بى اراده اى كه دنبال هر صدايى مى روند و با هر
بادى حركت مى نمايند.
اين گروه از نور علم و دانش بهره نمى گيرند و به ستون محكمى پناهنده نشده اند . اى كميل! علم بهتر از مال است، زيرا علم تو را حفظ مى كند، ولى تو مال را حفظ مى نمايى. مال با انفاق، كم مى شود، ولى علم با نشر و انفاق، افزايش مى يابد.... [ نهج البلاغه، حكمت 147. "با تلخيص". ]
استغفار و توبه حقيقى و كامل
شخصى در حضور امام عليه السلام گفت: استغفر الله 'از درگاه خدا طلب آمرزش گناهان مى كنم.'
از آنجا كه بسيار ديده شده افرادى اين جمله را به طور سطحى و بى آنكه واقعا و از صميم قلب به آن اعتقاد داشته باشند، بر زبان مى آورند، امام على عليه السلام به او فرمود:
ثكلتك امك، اتدرى ما الاستغفار...
مادرت به عذايت بنشيند. آيا مى دانى معنى 'استغفار' چيست؟!
استغفار، مقام بلندمرتبگان و افراد شريف و آنانى است كه در سطح بالايى از معنويت قرار دارند. "درجه العليين"
سپس امام عليه السلام براى توضيح بيشتر، چنين فرمود:
استغفار، يك كلمه "استغفر الله" است، ولى شش معنى و مفهوم دارد:
1- پشيمانى از گناهان گذشته.
2- تصميم قاطع و ابدى بر اين كه ديگر به سوى گناه بازنگردد.
3- اداى حق الناس، به طورى كه خدا را آنگونه ملاقات كنى كه بدهكار كسى نباشى.
4- انجام حق الله "مانند نماز و روزه و حج و..."
5- توجه كنى به گوشتى كه از خوردن مال حرام در بدنت روييده است و آن را بر اثر اندوه و پشيمانى از گناهان سابق، آب كنى تا اين كه گوشت تازه
جايگزين آن گردد. اطاعت و پيروى از احكام الهى را هر چند كه دشوار باشد بر خود هموار سازى، همانطور كه گناه را بر وجود خود هموار مى ساختى.
6- دشوارى اطاعت را آنچنان به خودت بچشانى كه شيرينى و لذت گناه را چشيدى.
فعند ذلك تقول: استغفر الله پس از انجام اين مراحل مجاز هستى كه بگويى استغفر الله: خدايا از درگاهت، طلب آمرزش مى كنم! [ نهج البلاغه، حكمت 417. ]
ناگفته نماند كه توبه مراحلى دارد و توبه ى شرعى به همان چهار خصلت اول حاصل مى شود، ولى توبه ى كامل و حقيقى بستگى به پيمودن شش مرحله ى فوق دارد.
دانستنيهاى گوناگون از نهج البلاغه
محتواى ظاهرى نهج البلاغه
[ شماره ى خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار براساس كتاب 'ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه' تنظيم شده است. ]نمايه ى محتواى ظاهرى نهج البلاغه
1، خطبه ها و فرمانها تعداد 241
2، نامه ها و پيغام ها تعداد 79
3، كلمات كوتاه و حكمت آميز تعداد 480
نمايه ى بلندترين خطبه هاى نهج البلاغه
1، شماره ى خطبه: 192 نام خطبه: قاصعه تعداد صفحه: 17
2، شماره ى خطبه: 91 [ نهج البلاغه ى فيض الاسلام، خطبه ى 90. ] نام خطبه: اشباح تعداد صفحه: 13
3، شماره ى خطبه: 83 [ نهج البلاغه ى فيض الاسلام، خطبه ى 82. ] نام خطبه: الغراء تعداد صفحه: 8
4، شماره ى خطبه: 1 نام خطبه:- تعداد صفحه: 7
نمايه ى كوتاه ترين خطبه هاى نهج البلاغه
1، شماره ى خطبه: 59 تعداد سطر: 1 تعداد كلمه: 1
2، شماره ى خطبه: 61 تعداد سطر: 1 تعداد كلمه: 3
3، شماره ى خطبه: 236 تعداد سطر: 1 تعداد كلمه: 3
4، شماره ى خطبه: 9 تعداد سطر: 1 تعداد كلمه: 4
5، شماره ى خطبه: 62 تعداد سطر: 1 تعداد كلمه: 6
نمايه ى بلندترين نامه هاى نهج البلاغه
1، عهدنامه ى امام عليه السلام به مالك اشتر، شماره ى نامه: 53 تعداد صفحه: 19
2، وصيت امام عليه السلام به امام حسن عليه السلام، شماره ى نامه: 31 تعداد صفحه: 15
3، نامه ى امام عليه السلام به عثمان بن حنيف انصارى، شماره ى نامه: 45 تعداد صفحه: 4
4، نامه ى امام عليه السلام در پاسخ معاويه، شماره ى نامه: 28 تعداد صفحه: 4
نمايه ى كوتاه ترين نامه هاى نهج البلاغه
1، نامه ى امام عليه السلام به فرماندهان لشكر، شماره ى نامه: 79 تعداد سطر: 1 تعداد كلمه: 3
2، نامه ى امام عليه السلام به ابن عباس، شماره ى نامه: 77 تعداد سطر: 1 تعداد كلمه: 7
3، نامه ى امام عليه السلام به مردم كوفه، شماره ى نامه: 2 تعداد سطر: 2 تعداد كلمه: 1
4، نامه ى امام عليه السلام به فرماندار بصره، شماره ى نامه: 76 تعداد سطر: 2 تعداد كلمه: 3
5، نامه ى امام عليه السلام به زياد بن ابيه، شماره ى نامه: 20 تعداد سطر: 2 تعداد كلمه: 4
نمايه ى بلندترين كلمات قصار نهج البلاغه
1، شماره ى كلمات قصار: 147 تعداد سطر: 27
2، شماره ى كلمات قصار: 31 تعداد سطر: 26
3، شماره ى كلمات قصار: 150 تعداد سطر: 22
4، شماره ى كلمات قصار: 131 تعداد سطر: 17
5، شماره ى كلمات قصار: 289 تعداد سطر: 12
6، شماره ى كلمات قصار: 367 تعداد سطر: 11
نمايه ى كوتاه ترين كلمات قصار نهج البلاغه
1، شماره ى كلمات قصار: 187 متن كلمات كوتاه حضرت على عليه السلام: الرحيل و شيك: كوچ كردن "از دنيا" نزديك است!
2، شماره ى كلمات قصار: 418 متن كلمات كوتاه حضرت على عليه السلام: الحلم عشيره: حلم و بردبارى قوم و عشيره است.
3، شماره ى كلمات قصار: 434 متن كلمات كوتاه حضرت على عليه السلام: اخبر تقله: آزمايش كن تا دشمنش دارى! [ بسيار مى شود كه ظاهر اشخاص جلب توجه مى كند، اما پس از آزمايش مورد نفرت قرار مى گيرند. ]
از ميان خطبه هاى نهج البلاغه فقط چهار خطبه توسط سيدرضى "ره" نامگذارى شده است كه اسامى آنها در نمايه ى زير همراه با شماره درج شده است.
1، شماره ى خطبه: 3 نام خطبه: شقشقيه
2، شماره ى خطبه: 83 نام خطبه: الغراء
3، شماره ى خطبه: 91 نام خطبه: الاشباح
4، شماره ى خطبه: 192 نام خطبه: القاصعه
شرح هاى مهم نهج البلاغه
بسيارى از دانشمندان اسلامى، در طول سالهاى گذشته، شرح ها و تفسيرهاى گرانقدرى بر نهج البلاغه نگاشته اند [ اين نكته همواره مورد نظر علما و علاقمندان بوده است كه 'اولين شارح نهج البلاغه كيست؟' در اين مورد شش نظريه وجود دارد. جهت اطلاع از آخرين تحقيق درباره ى اولين شرح نهج البلاغه، به بخش تعليقات مراجعه كنيد. ] كه تعداد كمى از آنها هم اكنون در دسترس ما قرار دارد.
1- علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى در كتاب الذريعه 100 شرح نهج البلاغه را نام مى برد.
2- علامه امينى در كتاب الغدير 81 شرح نهج البلاغه را شناسايى كرده است.
3- سيد عبدالزهرا حسينى در كتاب مصادر 143 شرح نهج البلاغه را معرفى نموده است.
4- شيخ حسين جمعه، اسامى حدود 210 شرح نهج البلاغه را با تلاش فراوان و بهره بردارى از كتابخانه هاى ايران و عراق و لبنان و... گرد آورده است.
همانگونه كه مى دانيم، همه ى شروح ياد شده براى مطالعه و تحقيق فراهم نبوده و تنها نام آنها در كتب تاريخى و فرهنگ نامه ها باقى مانده است. [ مجموعه ى آشنايى با نهج البلاغه، ج 2، ص 171. ]
در ادامه برخى از شروح نهج البلاغه را، كه به چاپ رسيده و در دسترس است نام مى بريم: [ جهت اطلاع بيشتر از شروح نهج البلاغه به 'كتابشناسى نهج البلاغه' اثر مولف مراجعه كنيد. ]
1، نام شرح: معارج نهج البلاغه، مولف و شارح: ابوالحسن على بن زيد بيهقى "وفات 565 ه. ق"
2، نام شرح: منهاج البراعه فى شرح نهج البلاغه، مولف و شارح: قطب الدين راوندى "وفات 573 ه. ق"
3، نام شرح: حدائق الحقائق فى شرح نهج البلاغه، مولف و شارح: ابوالحسن محمد بن حسين كيدرى بيهقى "تاليف 576 ه. ق"
4، نام شرح: اعلام نهج البلاغه، مولف و شارح: على بن ناصر سرخسى "قرن هفتم"
5، نام شرح: شرح نهج البلاغه، مولف و شارح: ابن ابى الحديد "وفات 656 ه. ق"
6، نام شرح: شرح نهج البلاغه [ ابن ميثم دو شرح ديگر نيز به نامهاى شرح متوسط نهج البلاغه و شرح صغير نهج البلاغه دارد. ] مولف و شارح: ابن ميثم بحرانى "وفات 679 ه. ق"
7، نام شرح: تنبيه الغافلين و تذكره العارفين، مولف و شارح: ملا فتح الله كاشانى "وفات 998 ه. ق"
8، نام شرح: منهاج الولايه، مولف و شارح: عبداالباقى خطاط صوفى تبريزى "وفات 1039 ه. ق"
9، نام شرح: شرح نهج البلاغه، مولف و شارح: ملا محمد صالح قزوينى روغنى "وفات 1088 ه. ق"
10، نام شرح: شرح نهج البلاغه، مولف و شارح: ميرزا محمدباقر نواب لاهيجى "وفات 1225 ه. ق"
11، نام شرح: شرح نهج البلاغه، مولف و شارح: شيخ محمد عبده "وفات 1323 ه. ق "
12، نام شرح: منهاج البراعه فى شرح نهج البلاغه، مولف و شارح: ميرزا حبيب الله خوئى "وفات 1324 ه. ق"
13، نام شرح: فى ظلال نهج البلاغه، مولف و شارح: محمد جواد مغنيه "وفات 1400 ه. ق"
14، نام شرح: توضيح نهج البلاغه، مولف و شارح: سيد محمد شيرازى- معاصر "چاپ 1410 ه. ق"
15، نام شرح: مفتاح السعاده فى شرح نهج البلاغه، مولف و شارح: سيد محمدتقى حسينى نقوى- معاصر
16، نام شرح: شرح نهج البلاغه، مولف و شارح: احمد مدرس وحيد- معاصر
17، نام شرح: بهج الصباغه فى شرح نهج البلاغه، مولف و شارح: محمدتقى شوشترى "وفات 1415 ه. ق"
18، نام شرح: تفسير نهج البلاغه، مولف و شارح: محمدتقى جعفرى- معاصر
19، نام شرح: شرح نهج البلاغه، مولف و شارح: سيد عباس على الموسوى- معاصر "چاپ 1998 م بيروت"
20، نام شرح: پيام امام شرح تازه و جامعى بر نهج البلاغه، مولف و شارح: ناصر مكارم شيرازى با همكاران- معاصر "چاپ 1420 ه. ق"