لو اجتمع الناس على حب على بن ابيطالب لما خلق الله النار: [ بحار، ج 39، ص 205. ]
اگر همه ى مردم در دوستى "ولايت" على بن ابيطالب اجتماع مى كردند، خداوند متعال هرگز جهنم را نمى آفريد.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم
عنوان صحيفه المومن يوم القيامه حب على بن ابيطالب عليه السلام: [ بحار، ج 39، ص 229. ]
سرلوحه ى نامه ى عمل مومن در روز قيامت، دوستى و محبت على بن ابيطالب عليه السلام است.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم
من اراد ان ينظر الى آدم فى علمه و الى نوح فى فهمه و الى يحيى بن زكريا فى زهده و الى موسى بن عمران فى بطشه، فلينظر الى على بن ابيطالب: [ بحارالانوار، ج 39، ص 39. ]
هر كه خواهد به علم و دانش آدم ابوالبشر و درك و فهم حضرت نوح و زهد و پارسايى يحيى بن زكريا و به دليرى و استوارى موسى بن عمران بنگرد، بايد به على بن ابيطالب نگاه كند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم
سيدرضى گردآورنده نهج البلاغه
سيدرضى و خاندان او
گردآورنده ى نهج البلاغه، سيدرضى، دانشمند بزرگ اسلامى قرن چهارم هجرى است كه در سال "359 ه. ق" در بغداد متولد شد.
وى در دامان خانواده اى پاك پرورش يافت كه هر دو از نسل مبارك اميرالمومنين على عليه السلام بودند. سيدرضى، از كودكى به همراه برادرش ''سيد مرتضى'' به تحصيل دانش پرداخت.
او از هوش فراوان و نبوغ سرشارى برخوردار بود. وى با پشتكار فراوانى كه داشت در نخستين سال هاى جوانى به عنوان يك دانشمند برجسته ى اسلامى شناخته شد و مورد احترام دانشمندان بزرگ عصر خويش قرار گرفت.
سيدرضى، از ابتداى دوران جوانى، تحقيقات باارزشى را در زمينه ى قرآن و علوم اسلامى آغاز كرد و حاصل تلاش ها و تحقيقات وى، تاليف كتاب هايى بود كه قرنهاست مورد توجه دانشمندان جهان اسلام قرار گرفته است.
ذوق سرشار سيدرضى در زمينه ى شعر نيز باعث شد كه دانشمندان و شاعران معاصر وى، از او به عنوان بزرگ ترين و بهترين شاعر عرب ياد كنند.
اما آنچه نام او را در صحيفه ى سبز تاريخ براى هميشه جاودان ساخت، تاليفات و تحقيقات و حتى اشعار وى نيست، بلكه گردآورى مجموعه اى است كه ما امروز آن را به نام ''نهج البلاغه'' مى شناسيم.
سيدرضى براى گردآورى نهج البلاغه، بيست سال تلاش كرد و سرانجام پس از بررسى صدها كتاب و جمع آورى آثار پراكنده ى نويسندگان گذشته، كه هر يك تنها بخش هايى از سخنان يا نامه هاى حضرت على عليه السلام را در كتاب هاى خود بازگو كرده بودند، توانست در سال 400 هجرى، نهج البلاغه را در سه بخش تنظيم و به جهان علم و انديشه معرفى كند.
هر چند كه نهج البلاغه نيز دربردارنده ى تمام آثار امام على عليه السلام نيست،اما در مقايسه با كتاب هايى كه تا به حال در اين زمينه گردآورى شده به مراتب كامل تر و باارزش تر است.
سيدرضى سرانجام پس از يك زندگى كوتاه، اما پربار، در روز يكشنبه ششم محرم سال "406 ه. ق" در سن 47 سالگى در بغداد از دنيا رفت و بدن شريفش در كاظمين كنار قبر امام كاظم عليه السلام به امانت دفن گرديد. پس از مدتى "طبق وصيت" پيكر پاك او و همچنين برادرش سيد مرتضى را به كربلا انتقال دادند و در آنجا به خاك سپردند، در حالى كه با برجاى نهادن كتابى همچون ''نهج البلاغه'' تا ابد نامش جاويد و يادش گرامى خواهد ماند. [ پندهاى كوتاه از نهج البلاغه، هيئت تحريريه ى بنياد نهج البلاغه، ص 7، "با تلخيص و تصرف". ]
اساتيد و تاليفات سيدرضى
علامه سيدرضى، در رشته هاى مختلف علمى زمان خويش مانند تفسير، فقه، ادب و... اساتيد فراوان داشته و با روح تشنه ى علم و دانشى كه داشته از خرمن دانشمندان عصر خود خوشه ها چيده است و در نزد استادان بزرگ و نامورى همچون شيخ مفيد، ابوعبدالله مرزبانى، ابوسعيد سيرافى، هارون بن موسى تلعكبرى، ابوعلى فارسى، ابوالفتح ابن جنى و... تحصيل علم نموده است. [ يادنامه علامه شريف رضى، سيد ابراهيم سيد علوى، ص 24. ]
هر چند همه ى آنچه از قلم اديبانه و محققانه ى علامه سيدرضى تراوش شده، به دست ما نرسيده و حوادث روزگار، برخى از آن آثار را از ميان برده يا در كنجى به
دست فراموشى سپرده است، اما در ميان آثارى كه از سيدرضى به دست آمده عظمت علمى و وسعت انديشه هاى او هويدا است.
آثار او عبارتند از: "1" نهج البلاغه، "2" حقايق التاويل، "3" تلخيص البيان، "4" خصائص الائمه "خصائص اميرالمومنين"، "5" ديوان شعر و... [ يادنامه علامه شريف رضى، سيد ابراهيم سيد علوى، مقدمه. ]
شيخ مفيد و خواب حضرت زهرا
شبى شيخ مفيد در خواب مى بيند حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام دختر گرامى پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم دست كودكان خود امام حسن و امام حسين عليهماالسلام را گرفت و به نزد وى آورد و پس از سلام به شيخ فرمود:
اين دو، پسران من هستند، به آنان علم فقه و احكام دينى بياموز!
شيخ مفيد پس از بيدارى در شگفت ماند كه اين چه خوابى بود؟ فرداى آن شب كه شيخ مفيد طبق معمول در مسجد ''براثا'' واقع در محله ى شيعه نشين بغداد ''كرخ'' نشست و شروع به تدريس كرد، ناگهان ديد بانويى با كمال وقار، در حالى كه دست دو كودك خود را در دست داشت وارد شد و به شيخ سلام كرد و گفت: من همسر طاهر ذوالمناقب هستم و اين دو كودك فرزندان من هستند. آنان را نزد شما آورده ام تا علم فقه و احكام دينى را به ايشان بياموزى!
شيخ بزرگوار و مرجع عاليقدر شيعه از آن خواب و اين تعبير در شگفت ماند و در دم گريست، سپس به احترام آن بانوى باوقار و دو كودك پاك سرشت او از جاى برخاست و به مادرشان سلام كرد و خواب جالب خود را براى آنان نقل نمود. آنگاه با كمال اشتياق و صفا و اخلاص، تعليم و تربيت آنان را به عهده گرفت و در ارتقاى آنان به مدارج عالى علمى و عملى همت گماشت، تا آنكه هر دو برادر از نوابغ بزرگ روزگار و علماى نامدار عصر به شمار آمدند. [ سيدرضى مولف نهج البلاغه، على دوانى، ص 24، چاپ جامعه ى مدرسين. ]
هدف سيدرضى از گردآورى نهج البلاغه
سيدرضى، خود درباره ى انگيزه ى گردآورى نهج البلاغه مى نويسد:
در آغاز جوانى شروع به تاليف كتابى درباره ى خصائص ائمه عليهماالسلام نمودم كه مشتمل بر سخنان برگزيده و ساير خصوصيات ائمه ى دوازده گانه عليهماالسلام بوده باشد. چون از خصايص اميرالمومنين على بن ابيطالب عليه السلام فارغ شدم و در بخش آخر تنها كلمات كوتاه آن حضرت را نوشته بودم، برخى از دوستان آن را ديدند و بسيار پسنديدند. سپس از من تقاضا كردند كه خطبه ها و نامه هاى آن حضرت را هم اضافه كنم. آنان مى دانستند كه چنين كتابى از لحاظ فصاحت و بلاغت و گوهرهاى درخشان ادب عربيت بى مانند خواهد بود. زيرا اميرالمومنين عليه السلام سرچشمه ى فصاحت و زادگاه بلاغت است. قواعد زبان عربى را او تاسيس نموده و خطبا و گويندگان بليغ از سخنان او تبعيت كرده و كمك گرفته اند. او پيشتاز كاروان بلاغت و ديگران به دنبالش. اثر علم الهى و رايحه ى منطق نبوى در كلام او مشهود است. من هم تقاضاى ايشان را پذيرفتم و اين كتاب را نوشتم و نامش را ''نهج البلاغه'' گذاشتم. [ مقدمه ى نهج البلاغه سيدرضى "ره"، "با تلخيص". ]
گردآورنده نهج البلاغه از ديدگاه دانشمندان
علامه امينى، صاحب الغدير
او "سيدرضى"، پيشوايى است از پيشوايان علم و حديث و ادبيات، قهرمانى است از قهرمانان دين، دانش و مذهب. او نخستين كسى است كه به احراز ميراث گذشتگان در دانش، روحيات پاك، فكر و نظر صائب، عزت نفس و آگاهى در لغت و ادب موفق گشته و داراى اصالت در حسب و نسب است كه از نوادگان شجره ى نبوى و از شاخه هاى پربار ولايت علوى است كه بدان شرف معطوف و در مجد و عظمت از زيتونه ى زهرا و آخرالامر وارث سيادت و بزرگى امام كاظم عليه السلام است و ديگر فضائل، كه قلم را ياراى بيان و نگارش همه ى آنها نيست. [ مقدمه ى يادنامه علامه شريف رضى. ]
سيد محمد باقر خوانسارى، مولف روضات الجنات فى احوال علما و سادات
تاكنون چشم زمانه در آنچه انسانى از انسان كاملى مى خواهد، به مانند او "سيدرضى" را نديده است. ستايش خدايى را كه جز عصمت و امامت، همه گونه مقام و اوصاف به او عطا كرده است و او را در روز قيامت بر تمامى مردم حجت خود قرار داده است. جايگاه او در وثاقت و جلالت قدر مشهورتر از آن است كه ذكر شود. [ مقدمه ى يادنامه علامه شريف رضى. ]
سيد محسن امين، صاحب كتاب اعيان الشيعه
رضى، اديبى برجسته و فقيهى متبحر و متكلم و مفسرى پرمايه بوده است. [ مقدمه ى يادنامه علامه شريف رضى، ص 128. ]
حضرت آيت ا... خامنه اى
البته قبل از آن كه سيدرضى به آن كار دست بزنند، خطبه ها و كلمات و نوشته هاى آن حضرت در كتاب هاى حديث و تاريخ به صورت پراكنده يافت مى شد، ولى به
اين صورت تدوين شده و جمع آورى شده نبودند و كسانى هم قبل از سيدرضى اين كار را به يك نحوى شروع كردند، منتهى نه به صورتى كه سيدرضى انجام داد. بنابراين ما مرهون زحمت و ابتكار اين عالم بزرگوار هستيم كه نهج البلاغه را براى ما باقى گذاشت. [ نهج البلاغه از ديدگاه مقام معظم رهبرى، ص 24. ]
ابن ابى الحديد، در شرح نهج البلاغه اش مى نويسد
او "سيدرضى" دانشمندى اديب و شاعرى روشنگر، در شعر از نظر تعبيرات و جمله بندى زيبا و از نظر معنى عميق و در قسمت هاى مختلف سخن و شعر، قوى و نيرومند بود. به هر كدام از فنون شعر و سخن مى پرداخت افراد را در شگفتى قرار مى داد. در عين حال، نويسنده اى بزرگ، مردى عفيف، شريف النفس، بلندهمت و سخت پاى بند به دستورات دينى و قوانين آن بود....
رضى رحمه الله قرآن را در اندك زمانى پس از گذشت سى سال از عمرش، حفظ كرد و از فقه و فرائض با بخشى زياد آشنايى پيدا كرد و آن مرحوم، عالمى اديب و شاعرى شگفت و ماهر بود. [ مقدمه ى يادنامه ى علامه شريف رضى، ص 128. ]
دكتر زكى مبارك
شريف رضى، در جهان ادب با دشوارترين بدرفتارى ها روبرو شد و اگر ديوان شعر او به زبان فرانسوى يا انگليسى يا آلمانى بود، اهل اين زبان ها صدها كتاب پيرامون آن مى نوشتند و ده ها مجسمه برايش مى ساختند. [ عبقريه الشريف الرضى، ج 1، ص 19. ]
على، سيدرضى و نهج البلاغه
اى على!
اينك ''نهج البلاغه ات'' ''بنيادى'' گشته براى فكر و ايمان و جهان بينى ما، دستورى گشته براى تعليم و تربيت و اخلاق و خودسازى ما،
قانونى شده براى مديريت و كشوردارى ما،
فرمانى شده براى جهاد سياسى ما و سياست جهاد ما،
نهج البلاغه ات، كتاب ''معرفت الله'' است كه در پرتو آن خدا را و خود را مى شناسيم و مى يابيم.
در سايه ى كلام تو، به بودن خويش، معنى و جهت مى بخشيم.
در آبشار سخنانت، روح خود را مى شوييم و به طهارت دل مى رسيم و در چشمه ى آن، جان عطشناك را سيراب مى كنيم و راه را از چاه باز مى شناسيم و حق را از باطل و هدايت را از گمراهى و اخلاص را از ريا و نفاق.
آرى... اى امير دين و امين خدا،
اى على!...
اسلام، از آن سربلند است كه تو تجسم آنى.
شيعه از آن سرافراز است كه چون تو امامى دارد.
''سيدرضى'' از آن زنده است كه كلام تو را گردآورده است.
و نهج البلاغه، از آن جاودانه مانده است كه جلوه اى كوچك از خورشيد وجود توست.
سيدرضى كلام تو را احيا نكرد، بلكه كلام تو، شريف رضى را حيات بخشيد.
نهج البلاغه، مديون سيدرضى نيست، بلكه شريف رضى، وامدار كلام توست.
شريف رضى، بلاغت علوى را براى ما نگه نداشت، بلكه بيان بليغ تو، او را جاويد ساخت.
سيدرضى اين سخنان را به صحنه نياورد، بلكه بركت كلام تو، سيد را در صحنه ى تاريخ مطرح كرد و به حافظه ى زمان سپرد و ماندگارش كرد.
پس، سيدرضى، يادگار نهج البلاغه است، نه نهج البلاغه يادگار سيد!
نهج البلاغه، گواه ذوق لطيف و درك ظريف سيدرضى است.
آيينه هرگز چهره اى را زيبا نمى كند، بلكه چهره ى زيبا به آيينه هم جمال مى بخشد و رونق مى دهد و آيينه را ديدنى مى كند.
شاهد صفاى باطن و احساس زيباجو و ذوق هنرى و زيباشناس سيدرضى، همان انعكاس جمال كلام علوى در اين آيينه است. پس چه نيازى كه از شعر و نثر او، گواهى بر ادب او آوريم؟!
تابش فروغ نهج البلاغه بر دل و ديده ى شريف رضى، زنده ترين گواه و گوياترين شاهد است.
سيدرضى، زنده شده ى نهج البلاغه است و كلام على عليه السلام كلمه ى اعجازآميز و احياگر است.
و... على، خود سند برتر براى جوهر ناب اسلام محمدى است. [ روايت انقلاب، جواد محدثى، ج 2. ]