اصل وو - وى - ارتباط انسان و طبیعت در اسلام و آیین دائو نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارتباط انسان و طبیعت در اسلام و آیین دائو - نسخه متنی

فروزان راسخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصل وو - وى

كيفيت اساسى زندگى، در هماهنگى با جهان «وو وى‏» (Wu-Wei) است كه معمولا به بى‏عملى ترجمه مى‏شود. اما اين معنا سبب‏سوءتفاهم مى‏شود. آرامش خلاق، دو امر را در يك فرد تلفيق مى‏كند:فعاليت‏برين و آرامش برين. براى اينكه انسان در هماهنگى بادائو قرار گيرد، بايد بگذارد تا رفتارش به صرافت طبع صادرشود. وو وى زندگى‏اى است كه فوق هيجان سپرى مى‏شود. آب درجهان طبيعت‏شبيه‏ترين چيز به دائو است، نمونه اعلاى وو وى هم‏هست. وو وى شبيه آب است. پيرو آيين دائو همچون آب رو به‏پستى‏ها مى‏رود (متواضع است)، نفوذى ناشناخته در هر چه سخت است‏دارد، بى‏خشونت كار خود را پيش مى‏برد و روشن و زلال است. وضوح‏در زندگى آن هنگام پديدار مى‏شود كه انسان از جهان بيرونى‏متوجه جهان درونى مى‏گردد. راه انجام كار صرفا «بودن‏»است. 167 بعضى اصل وو وى را همان ميانه‏روى مى‏دانند. لائودزه وكنفوسيوس تنها از اين جنبه به هم مى‏مانند: هر دو به آموزه‏«ميانه‏روى‏» معتقدند و دليل اصلى آنها در طرفدارى از اين‏نظريه، قانون تغييرناپذير طبيعت است كه اگر حركتى به نهايت‏رشدش برسد، لزوما به ضد خود باز مى‏گردد اندرز هر دو اين بودكه «زياده‏رو مباش‏». فلسفه وو وى لائودزه نيز از اين قانون‏بى‏تغيير گرفته شده است. وو وى به هيچ وجه يكسره نفى به‏معناى بى‏كنشى محض نيست. معناى واقعى آن «زياده نكوشيدن‏»است. فرد از كوشش بيش از حد به اين خطر مى‏افتد كه خلاف آنچه‏مى‏خواهد بيابد. قانع بودن، راه نگاهداشتن نيرو و نيرومندى‏ماست. 168 بعضى آن را «عدم مداخله در سير طبيعى اشيا» مى‏دانند. پيروآيين دائو بايد مراقب باشد تا در خط سير اشيا دخالتى نكند. وووى در واقع نگرشى احترام آميز و همراه با احتياط نسبت‏به‏خودانگيختگى طبيعى چيزهاست. 169 «از آرامش سست چيره، زن بر مرد / افتادگى‏اش ز آرامش / فراخى،پاس دارد تنگى را / فاتح شود / تنگى پذيرد فراخى را / فاتح‏شود / فاتحان همسازند / فتح فاتحان از همسازى است‏». دائودجينگ، بخش 61 تائوئيسم توام با نوعى رياضت كشى است. البته نه به معناى‏سركوب خواسته‏ها و نيازهاى حسى بلكه اعتدال در به كارگيرى وارضاى آنها. از نظر چينيان، اندامهاى حسى انسان «درهايى‏»هستند كه اگر به درستى محافظت نشوند، سيالگى حيات از طريق‏آنها خواهد گريخت. شهوات عامل تحليل رفتن زندگى و در عين حال‏به معناى از دست دادن جان نيز هست. لذا اصل وو وى مى‏آموزدكه با دورى از هيجان و حفظ اعتدال (در مورد خواسته‏هاى درونى)و پرهيز از دخالت در جريان حوادث، امكان توسعه شخصيت واقعى هرموجود به خود او واگذاشته مى‏شود.بدين ترتيب، هنگامى كه انسان‏مقدس دست‏به عمل مى‏زند، توقع هيچ نوع پاداشى را براى عملش‏ندارد. كار كه تمام شد به انتظار سهميه نمى‏ماند. استعدادهايش‏را به نمايش نمى‏گذارد. از جنگ اجتناب مى‏كند تا كسى نتواند بااو ستيزه كند. 170 مى‏توان گفت كه اصل وو وى «پذيرش فعالانه واز سر رغبت امور» است. منظور از «پذيرش‏» در اينجا پذيرفتن‏باطنى است، نه موافقت ظاهرى، و منظور از «فعالانه‏» يعنى‏اينكه مى‏خواهم بپذيرم، نه آنكه چون راه ديگرى در ميان نيست‏مى‏پذيرم، و مراد از «از سر رغبت‏» يعنى اينكه از اين پذيرش‏خوشحالم و «امور» هم شامل هر آن چيزى است كه در جهان طبيعت(زنده و بيجان) و نيز ميان انسانهاى ديگر مى‏گذرد. نظر ديگر اين است كه وو وى به معناى اجتناب از هر عملى‏نيست، بلكه بيشتر اجتناب از هر عمل خصومت‏آميز و تجاوزكارانه‏است. بسيارى از اعمال بى‏ضررند، مانند خوردن و آشاميدن و محبت‏كردن و... بعضى آموزه بى‏عملى را به معناى «انجام ندادن چيزى‏كه طبيعى يا از سر صرافت طبع نيست‏» تفسير كرده‏اند، اما وووى فى نفسه به معناى اجتناب از امور غير طبيعى نيست، بلكه به‏معناى اجتناب از تجاوز است. 171

/ 25