آيين دائو تعليم مىدهد كه انسان نه تنها نسبتبه انسانهاىديگر، بلكه نسبتبه طبيعت نيز نبايد خشن و تجاوزگر باشد. انسان غربى طبيعت را رقيبى تلقى مىكند كه بايد با آن مقابلهكرد، ضبط و مهارش كرد و بر آن پيروز و مسلط شد. اما طرز نگرشآيين دائو به طبيعت دقيقا متضاد با اين نگرش است. بايد باطبيعت همراهى كرد و آن را به دوستى گرفت. طبيعت از اين نظردشمنى نيست كه بايد بر آن فايق آمد، بلكه بايد از دخل و تصرفدر آن پرهيز كرد. 180 خلاصه تعليم لائودزه اين است: «پيرو طبيعتباش». اين طبيعتگرايى در هنر و معمارى دائويى اثر عميقى بر جاىگذاشته است و مبدل به يكى از اركان هنر چينى شده است. نقاشانچينى سعى كردهاند كه خود را غرق در طبيعتسازند و بگذارند كهطبيعت از درون قلمهاى آنان سخن گويد. معابد دائويى معمولا درمقابل تپهها و پشت درختها قرار دارند و با محيط اطرافدرآميختهاند و چشم اندازهاى زيبايى پيش رو دارند. انسان بريننيز با طبيعت در مىآميزد. بالاترين مقصد او يگانگى با دائوست.او اجازه مىدهد تا دائو در درونش كار كند. او با شناختن دائوقلب همه معارف را به دست آورده است; زيرا دائو اصل جهاناست. 181 ب) ارتباط انسان و طبيعت در اسلام