اول: آيات شفاهى چون با كلمات سر و كار دارند، دقيقتر وآشكارترند; اما آيات غيرشفاهى مبهم و غيرملفوظند. دوم: آياتشفاهى تنها به افراد خاصى عرضه مىشوند (پيامبران)، اما آياتغيرشفاهى براى همه افراد نوع بشر بدون تفاوت فرستاده مىشوند وهر كس كه قابليت فكرى و روحى براى تفسير و تعبير اين نمادهاداشته باشد، به آنها دسترسى دارد. سوم: دسترسى به آيات شفاهىبه واسطه پيامبران است; اما دسترسى به آيات غيرشفاهى بىواسطهو مستقيم است.
واكنش بشر در مقابل آيات الهى شفاهى و غيرشفاهى
از ديدگاه قرآن، تنها واكنش بشرى در قبال آيات يا تصديق، يعنى«راست پنداشتن و پذيرفتن» آنها است و يا تكذيب يعنى «دروغپنداشتن و نپذيرفتن» آنهاست. تصديق، نخستين گام به طرف ايماناست و تكذيب، اساس كفر، و تنها اختلاف در اين است كه دو كلمهاول (تصديق و تكذيب) از لحاظ طرز تصور و دريافت واقعىتر وبرهنهتر از دو كلمه دوم (ايمان و كفر) است كه در مقياس تجريد،در درجه بالاتر واقع است.