ارتباط انسان و طبیعت در اسلام و آیین دائو نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارتباط انسان و طبیعت در اسلام و آیین دائو - نسخه متنی

فروزان راسخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در آغاز، فعل «فرو فرستادن‏» يا تنزيل آيه از جانب خداست...اما اگر انسانى نباشد كه معنى ژرف آيه را بفهمد فعل خدابى‏حاصل و بى‏اثر مى‏ماند، چنان كه قرآن مى‏گويد: قد بينا لكم الايات ان كنتم تعقلون 204 (براى شما نشانه‏ها راآشكار كرديم، اگر بتوانيد بفهميد) آيات در آن هنگام، شروع به‏نشان دادن آثار مثبت‏خود مى‏كنند كه آدمى از طرف خود فهم ژرفى‏نشان دهد. در اينجا قسمت‏بشرى موضوع آغاز مى‏شود. و اين فعاليت‏مهم بشرى با افعال گوناگونى در قرآن بيان شده است (ستون 2 درجدول) كه نماينده جنبه‏هاى گوناگون فهم است. از نظر قرآن، سرچشمه اين عمل فهم انسانى در قابليت‏روانشناختى‏اى است كه لب يا قلب، دل، نام دارد (ستون 3). همه‏فعاليتهاى عقلى و ذهنى ذكر شده در ستون 2 چيزى جز تجلى ملموس‏اين قابليت‏يا اصل اساسى عقلى و ذهنى نيست. قلب همان چيزى است‏كه به آدمى شايستگى «فهميدن‏» آيات الهى را مى‏بخشد. به همين‏جهت، اگر اين منبع اصلى فهم دربسته و مهر شده باشد و درست كارنكند، ديگر اصلا آدمى نمى‏تواند چيزى بفهمد: و طبع على قلوبهم‏فهم لا يفقهون 205 (و مهرى بر دلهاى ايشان نهاده شده، پس‏نمى‏توانند بفهمند). قلب طبيعتا چنان ساخته شده كه اگر درست و هنجارى كار كند،معنى آيات را مى‏فهمد. آيا اگر آيات را خوب فهم كند در آنها چه‏خواهد ديد؟ در ستون 4، معنى و منظور آيات، بدان صورت كه برقلب فهمنده آشكار مى‏شود، آمده است. براى چنين قلبى، بيشترآيات نمادهاى دو چيزند كه متقابل‏اند. بعضى از آيات رمز و نمادخير و محبت‏بى حد و رحمت و مرحمت‏خدايند، در صورتى كه بعضى‏ديگر، خشم و انتقام و عذاب هولناك الهى را نشان مى‏دهند. درحالت اول، فعل الهى نشان دادن آيت‏يا انتقال آن از طريق‏پيامبر به نوع بشر تبشير يعنى «خبر خوش دادن‏» است، و درحالت دوم، انذار، يعنى «آژير دادن‏» يا به صورت برهنه‏تر،وعيد يعنى «بيم دادن‏» است و پيامبر به مناسبت همين دو عمل‏مژده دادن و بيم دادن كه بر عهده اوست، گاهى مبشر خوانده‏مى‏شود و گاه منذر. ستون بعدى (5) واكنش آدمى را در مقابل آيات الهى نشان مى‏دهد،كه يا تصديق است‏يا تكذيب. اين دو واكنش در برابر آيات اهميت‏فراوان دارد، چون مستقيما از يك طرف به باور كردن يا ايمان‏مى‏انجامد و از طرف ديگر به باور نكردن يا كفر. واكنش بشرى‏همراه با ساخت معنى شناختى آن در ستون 6 آمده است. پذيرش دسته‏اول آيات، يعنى آيات بيشترى، به شكر مى‏انجامد و پذيرش دسته‏دوم آيات، يعنى آيات انذارى، به تقوا مى‏انجامد كه معنى‏ابتدايى و اساسى آن، ترس از مالك روز پاداش و كيفر است. نتيجه‏تكذيب آيات، كفر است، به معناى بى‏ايمانى. 206 بدين ترتيب، تقوا و شكر دو عكس العمل متناسب با فهم آيات‏طبيعى و دريافت پيام آنهاست. قرآن از شاكران تمجيد مى‏كند وآنها را قليل مى‏داند: و من آياته ان يرسل الرياح مبشرات و ليذيقكم من رحمته‏و لتجرى الفلك بامره و لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون. 207 (واز جمله نشانه‏هاى او اين است كه بادها را نويدبخش مى‏فرستد تااز رحمت‏خويش به شما بچشاند و تا كشتى به فرمان وى روان شود وتا از فضل او سهمى بجوييد و شايد سپاس گذاريد) و لقد مكناكم فى الارض و جعلنا لكم فيها معايش قليلا ماتشكرون 208 (و شما را در زمين مكان داده‏ايم و در آن براى شمامعيشتها قرار داده‏ايم ولى سپاسى كه مى‏گذاريد اندك است). يا ايها الذين آمنوا كلوا من طيبات ما رزقناكم و اشكروا لله‏ان كنتم اياه تعبدون 209 (اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد ازچيزهاى پاكيزه كه روزيتان كرده‏ايم بخوريد و اگر فقط خدا رامى‏پرستيد سپاس او بگذاريد).

/ 25