اين گروه نيز دارى مفسران مشهورى بوده است از جمله :قـتـادة بـن دعـامـه : او داراى حـافـظـه قـوى و اطـلاعـاتـى گسترده در اشعار و انساب بود و به توجهى بدست آورد.(59) حـسـن بـصـرى : او مـردى عـالم و داراى بـيـانـى شـيـوا بـود؛ در مـنـابـع اهل سنت از زهد و پارسايى او سخن بسيار گفته شده است . ولى بنابر تصريح سيد مرتضى و مـحـدّث قـمـى وى يـكـى از زاهـدانـى بـود كـه مـطـابـق خـواسـت و مـيـل مـردم بـا آنـهـا سـخـن مـى گـفـت و بـراى ريـاسـت طـلبـى بـه زهـد و تـقـوا تـظـاهـر مـى كرد.(60) جـابر بن يزيد جعفى : او از اصحاب امام سجاد(ع ) و امام باقر(ع ) و يكى از موثقين شيعه و از ارادتـمـنـدان اهـل بـيـت (ع ) اسـت . حضرت صادق (ع ) در مورد وى دعا فرموده است .(61) جـابـر، كـتـابـهـاى زيـادى در زمـيـنـه تـفـسـيـر و احـكـام و آثـار اهل بيت (ع ) نوشته است .(62) بـرخـى گـفـتـه انـد: اوليـن كـتابى كه در تاريخ شيعه نگاشته شده و اساس تفسير شيعه را تشكيل ميدهد، كتاب تفسير قرآن است كه جابر در سده دوم هجرى آن را تدوين كرد.(63) مفسران و تفاسير قرن دوم ، سوم و چهارم عـده اى از دانـشـمـنـدان اسـلامـى در قـرن دوم هـجـرى بـه امـر تـفـسـيـر اشـتـغـال داشته اند؛ ولى متاءسفانه هيچ اثر تفسيرى از آنان برجاى نمانده و تنها نام آنان در نـوشـتـه هـاى ديـگـران بـه عـنـوان كـسـانـى كـه در تـفـسـيـر نـيـز آثـارى داشـتـه و يـا مشغول به تدريس و نقل تفسير بوده اند، به يادگار مانده است . ما در اين قسمت ، تنها به ذكر نام آنان و شرح مختصرى پيرامون برخى از آنان مى پردازيم .
مفسران معروف شيعه
اسامى ايشان عبارت است از: ابان بن تغلب ، ابوبصير، ابو حمزه ثمالى ، ابوبكر بن داوود سرخسى ، عبدالرّزاق بن همّام ، زياد بن منذر، عطيه و هشام بن سالم .اَبـان بـن تـغـلب : او امـام سـجاد، امام باقر و امام صادق (ع ) را درك كرده و در نزد ايشان داراى قـدر و مـنـزلت خـاصـى بوده است . ابان احاديث و علوم فراوانى از آنان آموخته و كتابهايى در تفسير، قرائت ، معانى قرآن و غريب القرآن تاءليف نموده است .امـام صادق (ع ) بعضى از شيعيان را براى شنيدن احاديث به نزد او رجوع داده است . آن حضرت دربـاره مـرگ او فـرمـوده ((خـداونـد ابـان بـن تغلب را رحمت كند، به خدا قسم ، از مرگ ابان ، قلبم به درد آمد.)).تاريخ وفات او را سال 141 ه . ق نوشته اند.(64) ابـو بـصـيـر: نـام وى يـحيى بن ابى القاسم اسدى و كنيه اش ابوبصير است . ابوبصير از بـزرگـان شـيعه و از افراد مورد وثوق و نيز يكى از اصحاب اجماع بشمار مى آيد. او افتخار شاگردى امام باقر و امام صادق (ع ) را داشته و علوم و فنون مختلفى را فرا گرفت و روايات تفسيرى خود رااز آن دو بزرگوار نقل كرده است .او كـتـابـى در زمينه تفسير قرآن نگاشته ، ولى هيچ اثرى از آن در دست نيست . ابو بصير به سال 150 ه.ق در گذشت .(65) ابو حمزه ثمالى : نام وى ثابت بن ابى صفيه بوده است او امام سجاد تا امام كاظم (ع ) را درك نـمـوده و از مـحضرشان بهره ها برده است . يكى از افتخارات او، دعاى معروف ابوحمزه است كه آن را از امام سجاد(ع ) نقل كرده است . امام رضا(ع ) درباره او فرمود: ((ابو حمزه ثمالى در زمان خويش مانند سلمان فارسى در زمان خود بود.))(66) اثـرى از كتاب تفسيرى او باقى نمانده و تنها ثعلبى و ابن شهرآشوب در كتب خود از تفسير او مطالبى نقل كرده اند. او نيز در سال 150 ه . ق به نداى حق لبيك گفت .(67)
مفسران معروف اهل سنت
تـعدادى از دانشمندان اهل سنت نيز در قرن دوم به امر تفسير اهتمام ورزيدند. اينان عبارت بودند از:سـفـيـان بـن عُيَيْنَه ، ابن سلاّم ، ابن دايه ، ابو رجاء بصرى و ... از بين اين افراد تنها از ابن سلاّم ، اثر تفسيرى بر جاى مانده كه آن تفسير برخى از آيات قرآن است كه به صورت خطى موجود مى باشد.(68)