پس از وفات پيامبر اكرم (ص ) عده اى از صحابه ، تفسير و تعليم قرآن را به عهده گرفته و مـرجـعـى بـراى مـسـلمـانـان در آمـوزش قـرآن شـدنـد. آنـان مـطـالب تـفـسـيـرى را بـيـشـتر به شـكـل روايـت مـسـنـد از رسـول خـدا(ص ) نـقـل مـى كـردنـد. مـجـمـوع روايـات نـقـل شده از آنان به دويست و چهل حديث مى رسد كه سند بسيارى از آنها ضعيف و حتى برخى از آنـهـا غـيـر قـابل قبول است . آنان گاهى نيز تفسير آيات را در صورت اظهار نظر بدون اينكه بـه پـيـامـبر اكرم (ص ) نسبت دهند نقل مى كرده اند.(20)بيشتر اين اظهار نظرها مربوط بـه شـاءن نـزول آيـات اسـت و مـقـدارى نـيـز مـطـالبـى اسـت كـه از دانـشـمـنـدان اهل كتاب (يهود و نصارا) كه ايمان آورده بودند، گرفته شده بود.
مشخصات تفسيرى اين دوره
اين دوره به دليل آغاز بحث هاى تفسيرى ،داراى خصائص مربوط به خود است كه عبارتنداز:1 ـ تمام قرآن تفسير نمى شد، بلكه جاهايى كه به نظر صحابه نيازمند توضيح بوده است تـفـسـيـر مـى شـد.ايـن نـيـاز بـه تـنـاسـب دورشـدن از عـصـر رسـول الله (ص ) بـيـشـتـر احـسـاس مـى شـد تـا زمـانـى كـه شامل تفسير تمام آيات گرديد.2 ـ در فهم معانى آيات در ميان مفسران صحابه اختلاف بسيار كم بود.3 ـ بـيـشـتـر بـه مـعـنـاى مـخـتـصـر و اجـمـالى آيـات قـنـاعـت مـى كـردنـد و تفصيل مطالب را لازم نمى دانستند. از اين جهت گاهى تنها به معناى لغوى الفاظ اكتفا مى شد.4 ـ بـه دليـل اين كه هنوز مذاهب مختلف به وجود نيامده بود، مفسران از تفسير براى اثبات عقيده اى بهره نمى گرفتند و نيز استنباط احكام فقهى از آيات قرآنى خيلى نادر بود.6 ـ در اين دوره ، علم تفسير به منزله شاخه اى از علم حديث بود.
مفسران مشهور صحابه
تفاوت فهم صحابه
صـحـابـه پـيامبر(ص ) هركدام ، داراى ظرفيت علمى خاص خود بودند، برخى داراى فهم عميق و بـرخـى در سـطـح مـعـمولى و عادى بودند. بعضى از آنان ، باتمام دقت به سخنان آن حضرت گوش مى دادند و حتى بيشتر سخنان آن حضرت را حفظ مى نمودند و گاهى با پرسشهاى مكرر خـود طـلب عـلم بـيـشتر مى نمودند ولى برعكس آنان ، عده اى نيز از مجلس آن حضرت بيرون مى آمدند در حالى كه از علم آن حضرت ، بهره اى نبره بودند.اخـتـلاف صـحـابـه در ايـن موارد، به اختلاف علم آنان به لغت عرب و به مقدار ملازمت و مجالست آنـان بـا پـيـامـبـر گـرامـى اسـلام (ص ) و مـيـزان فـهـم آنـان بـرمـى گـشـت . بـه هـمـيـن دليـل اسـتـفـاده آنـان از قرآن مجيد و از تفاسير پيامبر اكرم (ص ) به يك اندازه نبود و از تعداد زيـاد آنـان تـنـهـا مـعـدودى بـه عـنوان مفسر قرآن شهرت يافته اند و از بين همين عده نيز تعداد نـظـرات و روايـات تـفـسـيـرى هر كدام ، با ديگران تفاوت بسيار دارد. سيوطى در اين باره مى نويسد:((از مـيـان صـحـابـه ، ده نفر به تفسير قرآن شهرت يافته اند كه عبارتند از: خلفاى اربعه [ابوبكر، عمر، عثمان و حضرت على (ع )]، ابن مسعود، ابن عباس ، ابى بن كعب ، زيد بن ثابت ، ابـومـوسـى اشـعرى و عبدالله بن زبير؛ و در ميان خلفاى اربعه بيشترين تفسير قرآن از على بن ابيطالب (ع ) نقل شده است .(21)