((مـفاتيح الغيب )) به نامهاى تفسيركبير و تفسير فخر رازى هم مشهور است . مؤ لف آن محمد بن عـمـر فـخررازى است . زبان اين تفسير عربى است و داراى 32 جزء و در شانزده جلد جمع آورى شده و بارهادرايران ، لبنان ، و ساير كشورهاى اسلامى به چاپ رسيده است .شـيـوه نـگـارش : روش فـخـر رازى در نـوشـتن تفسيركبير چنين است كه بدون هيچ مقدمه اى وارد تـفسير سوره مى شود و گاه در ضمن مقدمه اى كوتاه ، چشم انداز كلّى سوره يا بخشى از آن را بيان مى كند. آن گاه ابعاد مختلف آيه و يا آيات را بادقت تمام به كوچكترين اجزاى سازنده آن تـجـزيـه مـى كـنـد و از هـمـه زوايـا بـدان مـى نـگـرد و بـا عـنـوان هـاى ((سـؤ ال ))، ((مساءله )) و... جنبه هاى گوناگون آن را به بحث و بررسى مى كشد. وى از هرآنچه در تـبـيـيـن و تفسير آيات سودمند باشد بهره مى جويد، بطورى كه در بسيارى از جاها، تفسير او صبغه تفسيريش را از دست مى دهد و به گفته ذهبى كتاب وى ، بيشتر به يك دايرة المعارف علم كلام و علوم طبيعى شبيه است .(135) فخر رازى و مكتب اشاعره : از نكات حائز اهميت در تفسير كبير آن است كه با توجه به جانبدارى شـديـد فـخـررازى از مـكـتـب اشـاعـره ، وى در ايـن تـفـسـيـر سـعـى فـراوانى در تطبيق آيات با ديـدگـاهـهـاى اشـاعـره دارد و در هـر مـنـاسـبت به مخالفان خود تاخته و در برابر عقايد معتزله ،كـرامـيـه و شيعه ايستادگى مى كند. به دليل وجود بحثهاى فراوان كلامى در اين كتاب تفسير وى تـفـسـيـر كـلامى قلمداد شده است . او شبهات و ايرادات معتزله و ديگر نمونه او همچون ديگر اشـاعـره قـائل بـه امـكـان رؤ يـت خـداونـد اسـت . از ايـن جـهـت ذيـل آيـه ((لاتـُدْرِكـُهُ الاَْبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الاَْبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الخَبيرُ))(136) ضمن بحث طولانى ، اسستدلال معتزليان مبنى بر عدم رؤ يت خداوند را ذكر كرده ، به نقد و بررسى و ردّ دليـلهـاى آنـان پـرداخـتـه ، سپس دليلهاى خود مبنى بر جواز رؤ يت خداوند ارائه كرده است .(137) او شبيه اين بحث را ذيل آيه 143 سوره اعراف تكرار مى كند.هـمـچـنـيـن بـا تـوجـه به جانبداريش از انديشه جبرى اشاعره ،در جاهاى زيادى از تفسيرش به معتزليان تاخته و دليلهاى آنان را در مورد اختيار انسان ، مورد نقد قرار مى دهد و آنان را دشمنان خدا