ب ـ دوره افشاريه
هـنـگـامـى كـه نـادرشـاه افـشـار در رأ س قدرت قرار گرفت ، جنگ و استفاده از ابزار نظامى در تـحـصـيـل هـدفـهـاى سـيـاسـت خـارجـى كـشـور بـطـور كـم سـابـقـه اى رونـق گـرفت و به همين دليل
مذاكره و ديپلماسى كاربرد گذشته خود را از دست داد.به لحاظ لشكركشيهاى مداوم نادر، ثباتى كه در
نتيجه استفاده از ديپلماسى و مذاكره وجود داشت ، رخت بر بست و به خاطر اوضاع متغيّر، روابط
ديپلماتيك ايران و اروپا بطور چشمگيرى كاهش پيدا كرد.روابط عثمانى و ايران در اين دوره همچنان تيره بود. گرچه نادرشاه در بهبود بخشيدن به اين تـيـرگـى ،
كـوشش كرد امّا توفيق چندانى نيافت ؛ امّا روابط ايران و روسيه بطور چشمگيرى توسعه يافت .
ج ـ دوره زنديه
از مـشـخـصـه هاى بارز سياست خارجى ايران در دوره زنديه ، برقرارى آرامش و ثبات نسبى در كـشـور و روابط خارجى آن بود. برخلاف دوران صفويه و افشاريه كه ابزار نظامى و قشون كـشى امر متداولى بود، در
اين مقطع تاريخى ، جز فتح بصره كه تنها حركت مهم نظامى كريم خـان بـود، اقـدام نـظـامـى چـندانى
براى تحصيل هدفهاى خارجى صورت نگرفت . وجه اشتراك ديـگـر سـيـاسـت خـارجى ايران در دوره زنديه ،
افشاريه و صفويه تيرگى روابط ايران با عثمانى بود.در دوره كـريم خان زند، نسبت به دولتهاى اروپايى به ديده شك و ترديد توأ م با سؤ ظن و عدم اطمينان
نگريسته مى شد. بنابراين ، روابط ديپلماتيك دربار زنديه و دولتهاى اروپايى گرمى سابق را نداشت . با
مرگ كريم خان زند، دوره همزيستى مسالمت آميز ايران و روسيه نيز به پايان رسيد و دوره بى سابقه اى از
برخوردهاى نظامى خونين و طولانى آغاز شد.
د ـ دوره قاجاريه
تـاريـخ ديپلماسى و سياست خارجى ايران به مفهوم واقعى آن همزمان با ظهور سلسله قاجاريه آغـاز شـد.ايـن دوره ، عـصـر افـول سـيـاسـت خـارجـى بـوده و ايـران وارد بحرانى ترين برهه تاريخى خود گرديد.بـا روى كـار آمـدن زمـامـداران نـالايق قاجار، سياست خارجى كشور دستخوش شكستها و ناكاميهاى تـلخـى شـد. بـاسـتـثـناى دوره كوتاه صدارت اميركبير، بقيه دوره حكومت قاجار به خاطر اتّخاذ
سـيـاسـت خـارجـى نـسـنـجـيـده و غـلط، مـعـاهـدات خـفـّت بـار و زيـان آورى هـمـچون (گلستان) و
(تـركـمـنـچـاى) بـه ايـران تـحـمـيـل گـرديد و امتيازات چشمگيرى به بيگانگان داده شد. با
تـجـزيـه بـخـشـهـاى مـهـمـى از سـرزمـيـن ايـران در شـمـال ، استقلال و تماميت ارضى كشور ايران ،
از چشم انداز مطلوبى برخوردار نبود.در دوره كوتاه زمامدارى آغا محمد خان ، به دليل غلبه حسّ نظامى گرى وى به ساير جنبه ها و نـيـز اوضـاع
و احـوال نـاشـى از انـتـقـال قـدرت و وجـود شـرايـط بـى ثـبـات در كـشـور، تحوّل مثبت و چشمگيرى در
عرصه ديپلماسى ايران ظاهر نشد.پس از آغا محمد خان ، هر يك از زمامداران قاجار از فتحعلى شاه تا احمد شاه ، كارنامه سياهى در
سـيـاسـت خـارجـى و ديـپـلمـاسـى كـشـور از خـود بـر جـاى گـذاشتند. در طى اين دوره كه تا دهه اوّل
قـرن حـاضر دوام يافت ، اساسى ترين مسأ له ايران رقابتهاى استعمارى روسيه تزارى ، بـريـتـانـيـا و
فـرانـسـه بـود. بـنـابـرايـن ، روسـيـه تزارى با تجاوزات پى درپى خود از شـمـال بـه سـرزمين ايران
، به عنوان كانون خطر، جايگزين تهديدهاى نظامى سلاطين عثمانى شد.ايـران در دوره قـاجـار فـاقـد يك ديپلماسى و سياست خارجى سنجيده و از پيش طراحى شده بود. غـفـلت و
نـاآگـاهـى هـر يـك از زمـامـداران قـاجـار از هدفها، استراتژيها، منافع و جهت گيريهاى ديپلماسى
دولتهاى اروپايى به ويژه روسيه ، انگليس و فرانسه ، ضربات جبران ناپذيرى بـر وجـهـه بـيـن المـللى ،
مـنـافـع مـلى ، تـمـامـيـت ارضـى و استقلال همه جانبه كشور وارد آورد.