شب‌ عاشوراء - روضه های چهارده معصوم (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روضه های چهارده معصوم (علیه السلام) - نسخه متنی

گردآورنده: محمد تقی صرفی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شب‌ عاشوراء

راوي‌ گفت‌:غروب‌ روز تاسوعاء حسين‌(ع‌)درحاليكه‌ بر زمين‌نشسته‌ بود،بخواب‌ رفت‌.وقتي‌
بيدار شد،فرمود:خواهرم‌!همين‌ الان‌ جدّم‌،محمّد وپدرم‌، علي‌ ومادرم‌، فاطمه‌ وبرادرم‌،
حسن‌ را در خواب‌ ديدم‌ كه‌ همگي‌ مي‌ گفتند:اي‌ حسين‌!به‌همين‌ زودي‌(دربعضي‌ روايات‌
فردا)نزد ما خواهي‌ آمد.زينب‌
چون‌ اين‌ سخن‌ را شنيد،سيلي‌ به‌ صورت‌ خود زد وصدا به‌ گريه‌بلند كرد.حسين‌(ع‌)به‌ او
فرمود:آرام‌ بگير ودشمن‌ را ملامت‌گوي‌ ما نكن‌!
وقتي‌ شب‌ عاشوراء فرا رسيد،امام‌ يارانش‌ را جمع‌ كرد وبراي‌آنان‌ سخن‌ گفت‌.ابتدا خدا را
حمد نمود.سپس‌ به‌ انان‌ فرمود:
امّا بعد!حقيقتاً من‌ ياراني‌ نيكوتر از شما وخانداني‌ بهتر ازخاندان‌ خودم‌ سراغ‌
ندارم‌.خداوند به‌ همة‌ شما پاداش‌ نيك‌عطا فرمايد.اينك‌ تاريكي‌ شب‌ شمارا فرا گرفت‌
است‌!شبانه‌هركدام‌ از شما دست‌ يكي‌ از افراد خانواده‌ مرا بگيردودرتاريكي‌ شب‌ حركت‌ كرده‌
وبرويدكه‌ اينها جز بامن‌،بااحدي‌ كار ندارند.«1»
در اين‌ موقع‌،حضرت‌ ابوالفضل‌(ع‌)لب‌ به‌ سخن‌ گشود وفرمود:
لا ارانا اللّه‌ ذلك‌ ابداً! خدا چنين‌ روزي‌ را نياورد كه‌ ما شماراتنها رها كنيم‌ وخود بسوي‌
شهرمان‌ برويم‌!
سپس‌ ساير بني‌ هاشم‌،هركدام‌ در ابراز وفاداري‌ به‌ امام‌،

1 ـلهوف‌

/ 84