كاروان‌ اسراء دركنار قتلگاه‌ - روضه های چهارده معصوم (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روضه های چهارده معصوم (علیه السلام) - نسخه متنی

گردآورنده: محمد تقی صرفی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جدّم‌ حسين‌(ع‌) در روز عاشوراء افتادم‌ كه‌ از خيمه‌ اي‌ به‌خيمة‌ ديگر واز پناهگاهي‌ به‌
پناهگاه‌ ديگر فرار مي‌ كردندودشمن‌ فرياد مي‌ زد:خيمة‌ ستمكاران‌ را به‌ آتش‌ بكشيد!
بعد از غارت‌ خيمه‌ ها،عمرسعد صدازد:چه‌ كسي‌حاضراست‌،بربدن‌ حسين‌(ع‌)، اسب‌ براند؟
ده‌ نفر كه‌ همگي‌ آنهااز راه‌ حرام‌،متولد شده‌ بودند،اعلام‌آمادگي‌ كردند وبر اسبهاي‌ خود
سوار شدند وبرآن‌ بدن‌ شريف‌تاختند واستخوانهاي‌ سينه‌ وپشت‌ وپهلوي‌ بدن‌ مبارك‌حضرت‌ را
درهم‌ شكستند!«1»

كاروان‌ اسراء دركنار قتلگاه‌

درهنگام‌ اعزام‌ اسراء اهلبيت‌ به‌ كوفه‌،آنها بكنار اجساد شهداءكربلا آمدند وبا آنها وداع‌
نمودند.همينكه‌ چشم‌ اهل‌ وعيال‌
اباعبداللّه‌(ع‌)،به‌ اجساد شهداءافتاد،صداي‌ ضجّه‌ وشيون‌ بلندكردند واظهار مصيبت‌ نمودند.

راوي‌ گفت‌:بخداقسم‌!فراموش‌ نمي‌ كنم‌ آن‌ صحنه‌ اي‌ را كه‌زينب‌ كبري‌'(س‌)نُدبه‌ مي‌ كرد
وبا صدايي‌ حزين‌ وغمناك‌ مي‌گفت‌:يامحمّداه‌!رحمت‌ ملائكة‌ آسمان‌ برتوباد!اين‌
حسين‌توست‌ كه‌ با اعضاي‌ پاره‌ پاره‌،در خون‌ خويش‌ آغشته‌ است‌!
اينها دختران‌ تواند كه‌ آنهارا اسير كرده‌ اند!يامحمّداه‌!اين‌
حسين‌ توست‌ كه‌ بدنش‌ بر روي‌ خاك‌ افتاده‌ وباد صبا،بر او
خاك‌ وغبار مي‌ پاشد!واحزناه‌!واكُرباه‌!اين‌ حسين‌ توست‌ كه‌

1 ـمنتهي‌ الامال‌

/ 84