ذكر مصيبت‌ رحلت‌ اميرمؤمنان‌(ع‌) - روضه های چهارده معصوم (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روضه های چهارده معصوم (علیه السلام) - نسخه متنی

گردآورنده: محمد تقی صرفی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ذكر مصيبت‌ رحلت‌ اميرمؤمنان‌(ع‌)

در ماه‌ رمضان‌ سال‌ چهلم‌ هجري‌ قمري‌،امام‌ علي‌(ع‌)بر سرمنبر اعلام‌ كرد كه‌ امسال‌ شما
به‌ حج‌ خواهيد رفت‌ ومن‌ درميان‌شما نخواهم‌ بود.

درآن‌ ماه‌،يكشب‌ در خانه‌ امام‌ حسن‌(ع‌)ويكشب‌ در خانه‌ امام‌حسين‌(ع‌) ويكشب‌ در خانه‌
زينب‌(س‌)وشبي‌ هم‌ در خانه‌ ام‌كلثوم‌(س‌)افطار مي‌ فرمودوبيشتر از سه‌ لقمه‌ ميل‌
نمي‌كرد.وقتي‌ علت‌ را سؤال‌ مي‌ كردند،مي‌ فرمود:امرخدا نزديك‌شده‌ است‌!ومي‌ خواهم‌
درحالي‌ خدارا ملاقات‌ كنم‌ كه‌ شكمم‌از غذا پرنباشد.

روزي‌ در اين‌ ماه‌،از سرمنبرنگاهي‌ به‌ حسن‌(ع‌)كرد وفرمود:اي‌ابامحمد!از اين‌ رمضان‌ چقدر
گذشته‌ است‌؟عرضكرد:سيزده‌روز! سپس‌ نگاهي‌ به‌ حسين‌(ع‌)كرد وفرمود:اي‌ ابا
عبداللّه‌!ازاين‌ ماه‌ رمضان‌ چقدر باقي‌ است‌؟عرضكرد:هفده‌ روز!حضرت‌دست‌ بر مُحاسن‌ شريف‌
خود زد وفرمود:بخداقسم‌!اين‌محاسن‌ باخون‌ سر بدست‌ شقي‌ ترين‌ امت‌،خضاب‌ مي‌ شود!
ام‌ّ كلثوم‌ مي‌ گويد:شب‌ نوزدهم‌ رمضان‌ سال‌ چهلم‌ هجري‌،پدرم‌افطار منزل‌ ما بود.چون‌
بخانه‌ آمد،مشغول‌ نماز شد.من‌براي‌ افطار دوعدد نان‌ جو ويك‌ كاسه‌ شير ومقداري‌
نمك‌سائيده‌ شده‌ ،تهيه‌ كرده‌ بودم‌.آنهارا دريك‌ سيني‌،خدمت‌ امام‌/ذكر مصيبت‌ شهادت‌
حضرت‌ علي‌(ع‌)


 

بردم‌.وقتي‌ حضرت‌ نماز را تمام‌ كرد وچشمش‌ به‌ سفره‌افتاد،گريه‌ كرد وفرمود:اي‌ دختر!براي‌
من‌ در يك‌ سيني‌ دونان‌
خورش‌ قرار داده‌ اي‌؟مگر نمي‌ داني‌ كه‌ من‌ از برادر وپسرعمويم‌،حضرت‌ رسول‌
اكرم‌(ص‌)تبعيت‌ مي‌ كنم‌؟
اي‌ دختر!هركه‌ خوراك‌ وپوشاك‌ او در دنيا،بهتر باشد،ايستادنش‌ در قيامت‌،در مقابل‌
خداوند،طولاني‌ تر باشد.اي‌دختر!درحلال‌ دنيا حساب‌ ودر حرام‌ دنيا عقاب‌ است‌ و...

سپس‌ امام‌ فرمود:يكي‌ از دوظرف‌ شير يا نمك‌ را بردار!خواستم‌ نمك‌ را بردارم‌.فرمود:ظرف‌ شير
را بردار كه‌ مي‌خواهم‌ با شكم‌ خالي‌ خدارا ملاقات‌ نمايم‌.

بعد از صرف‌ افطار،حضرت‌ بلند شد وبه‌ نماز مشغول‌ شدوپيوسته‌ در ركوع‌ وسجود بود وبه‌ درگاه‌
الهي‌ بسيار تضرع‌ّوابتهال‌(دعا باحالتي‌ خاص‌)مي‌ نمود.درآن‌ شب‌ بسيار از اطاق‌خود بيرون‌
مي‌ رفت‌ وبر مي‌ گشت‌ وبه‌ اطراف‌ آسمان‌ نگاه‌ مي‌كرد وسوره‌ يس‌ تلاوت‌ مي‌ نمود ومي‌

فرمود:اللّهم‌ بارك‌ لي‌في‌ الموت‌!خدايا مرگم‌ را مبارك‌ قرار بده‌!
وبسيار مي‌ فرمود:انّا لِلّه‌ وانّا اليه‌ راجعون‌!وزياد صلوات‌ مي‌فرستاد واستغفار مي‌ نمود.

امام‌ در تمام‌ آن‌ شب‌ بيدار بود وبرخلاف‌ شبهاي‌ قبل‌،براي‌نمازشب‌ بيرون‌ نرفت‌.

ام‌ّ كلثوم‌ عرضكرد:اي‌ پدر!اين‌ بيداري‌ وحالات‌ خاص‌ّ شما دراين‌ شب‌،براي‌ چيست‌؟امام‌
فرمود:در صبح‌ اين‌ شب‌،من‌ شهيدخواهم‌ شد!ام‌ّ كلثوم‌ عرضكرد:بفرمائيد شخص‌ ديگري‌ بجاي‌شما
به‌ مسجد برود وبا مردم‌ نماز بخواند!امام‌ مظلومان‌ فرمود:
از قضاي‌ الهي‌ نمي‌ توان‌ فرار كرد!سپس‌ آماده‌ رفتن‌ به‌ مسجدشد.«1»
وقتي‌ فجرصادق‌ طلوع‌ كرد،ابن‌ نبّاح‌ مؤذن‌ اذان‌ گفت‌.امام‌ براي‌رفتن‌ به‌ مسجد،به‌
حياط‌ منزل‌ رفت‌.در اين‌ موقع‌،مرغابي‌ ها برخلاف‌ روزهاي‌ قبل‌،مقابل‌ امام‌ آمدند وپر
مي‌ زدند وفريادوسر وصدا مي‌ كردند!يك‌ نفر از اهل‌ منزل‌ خواست‌ آنهارا دوركند،امّا امام‌
فرمود:اينهارا رها كنيد!اينها الان‌ سر وصدا مي‌كنند وبعد از اين‌ نوحه‌ كنندگاني‌ خواهند بود.

آنگاه‌ امام‌ سفارش‌ مرغابي‌ هارابه‌ ام‌ كلثوم‌  نمود وفرمود:اي‌دخترم‌!به‌ حقي‌ كه‌ بر
تودارم‌،اينهارا رها كن‌ بروند!زيرا پرنده‌اي‌ را نگاه‌ داشتي‌ كه‌ هرگاه‌ گرسنه‌ وتشنه‌
مي‌ شود،قادر برسخن‌ گفتن‌ نيست‌.يا آنها را غذا بده‌ وسيراب‌ كن‌ ويا آنهارا رهانما تا بروند
واز گياهان‌ زمين‌ بخورند!
چون‌ بدرب‌ منزل‌ رسيد،قلاب‌ در به‌ كمربند امام‌ گير كرد.امام‌كمربند خود را محكم‌ بست‌
وفرمود:
«اُشدد حياضيك‌ للموت‌ فان‌ّ الموت‌ لاقيك‌  ولاتجزع‌ عن‌ الموت‌ اذا حل‌ بناديك‌»
يعني‌ اي‌ علي‌!كمرت‌ را براي‌ مرگ‌ محكم‌ نما كه‌ مرگ‌ باتوملاقات‌ خواهد كردوهنگام‌ مرگ‌
بي‌ تابي‌ ننما!
«ولاتغترّ بالدهر وان‌ كان‌ يوافيك‌  كما اضحكك‌ الدهر كذاك‌ الدهر يبكيك‌»

1 ـمنتهي‌ الامال‌

/ 84