روضه های چهارده معصوم (علیه السلام) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ريخت وبعد ازآن هرگز از كلّة گوسفند ميل نفرمود.امّا وقتي
چشم زينب(س)برآن سر منّور افتاد،بيتاب شد وبا صدايي كهدلهارا پاره مي كرد،فرياد
زد:/ياحسيناه!اي حبيب قلب رسول خدا!ايفرزند مكّه ومِني'!اي فرزند دلبند سيّده
نساء!اي جگرگوشة محمّد مصطفي'!
دراين موقع،يزيد چوب خيزران را برداشت وبر دندانهاي سرامام مي زد ومي گفت:اي
كاش!آنهايي كه درجنگ بدرازمشركين،كشته شدند،زنده بودند ومي ديدند كه من
چگونهانتقام آنهارا از فرزندان قاتلين آنها گرفتم!!وبمن مي گفتند:
اي يزيد!دستت شل مباد!
ناگاه ابوبرزة اسلمي از اصحاب رسول خدا،برخاست وگفت:واي برتواي يزيد!چوب بردندان
حسين(ع)فرزند فاطمه (س)مي زني؟درحاليكه من بارها ديدم كه پيامبر خدا(ص)بر
لبودندان او وبرادرش ،بوسه مي زد ومي گفت:«شما سَرورجوانان بهشتيد.خدابكشد كشندگان
شمارا ولعنت كند آنها راوآنانرا به عذاب اليم،معذّب كند.»
يزيد غضبناك شد ودستور داد اورا كشان كشان از مجلسبيرون بردند.«1»