شیعه در اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آيا ميتوان شك نمود كه مقصود پيغمبر اكرم درحديث بالا تعيين شخص جانشين خود ومعرفى على (ع ) بود ؟ و مقصود از اين سخن ايجاد قيل و قال كه در اثر آن پيغمبر اكرم (ص ) از تصميم خود منصرف شود نه اينكه معناى جدى آن ( سخن نابجاى گفتن از راه غلبه مرض ) منظور باشد .زيرا اولا - گذشته از اينكه در تمام مدت بيمارى از پيغمبر اكرم (ص ) حتى يك حرف نابجا شنيده نشده و كسى هم نقل نكرده است , روى موازين دينى , مسلمانى نميتواند پيغمبراكرم (ص ) را كه با عصمت الهى مصون است بهذيان و بيهوده گوئى نسبت دهد .ثانيا - اگر منظور از اين سخن معناى جديش بود محلى براى جمله بعدى ( كتاب خدا براى ما بس است ) نبود و براى اثبات نابجا بودن سخن پيغمبر اكرم (ص ) با بيماريش استدلال ميشد نه با اينكه با وجود قرآن نيازى بسخن پيغمبر نيست .زيرا براى يك صحابى نبايست پوشيده بماند كه همان كتاب خدا , پيغمبر اكرم (ص ) را مفترض الطاعه و سخنش را سخن خدا قرار داده و بنص قرآن كريم مردم در برابر حكم خدا و رسول هيچگونه اختيار و آزادى عمل ندارند .ثالثا - اين اتفاق در مرض موت خليفه اول تكرار يافت و وى بخلافت خليفه دوم وصيت كرد وقتى كه عثمان به امر خليفه , وصيت نامه را مينوشت , خليفه بيهوش شد با اينحال خليفه دوم سخنى را كه درباره پيغمبر اكرم (ص ) گفته بود درباره خليفه اول تكرار نكرد .