شیعه در اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
هر چند گاهى يكى از علويين قيام كرده جنگ خونين و آشوبى برپا ميشد و اين خود براى دستگاه خلافت گرفتارى سختى بود .و ائمه و پيشوايان شيعه از اهل بيت اگرچه با نهضت و قيام كنندگان همكارى نميكردند و مداخله اى نداشتند ولى شيعه كه آن روز جمعيت قابل توجهى بودند پيوسته ائمه اهل بيت را پيشوايان دينى مفترض الطاعه و خلفاء واقعى پيغمبراكرم (ص ) ميدانستند و دستگاه خلافت را كه قيافه دربار كسرى و قيصر داشت ,و به دست يك مشت مردم بيبند و بار اداره ميشد , دستگاهى ناپاك و دور ازساحت قدس پيشوايان خود ميديدند و دوام و پيشرفت اين وضع براى دستگاه خلافت خطرناك بود و آن را به شدت تهديد ميكرد .مأ مون به فكر افتاد كه به اين گرفتاريها كه سياست كهنه و هفتاد ساله پيشينيان وى نتوانست چاره كند , با سياست تازه ديگرى خاتمه بخشد و آن اين بود كه امام هشتم را ولايت عهد بدهد و از اين راه هر گرفتارى را رفع كند زيرا سادات علوى پيش از آنكه دست خودشان به خلافت بند شد ديگر به ضرر دستگاه قيام نميكردندو شيعه نيز پس از آنكه آلودگى امام خود را به خلافتى كه پيوسته آن را وكارگردانان آن را پليدو ناپاك ميشمردند , مشاهده كردند , ديگر آن اعتقادمعنوى و ارادت باطنى را كه در حق امامان اهل بيت داشتند , از دست ميدهند و تشكل مذهبيشان سقوط كرده ديگر خطرى از اين راه متوجه دستگاه خلافت نخواهد گرديد (237) .بديهى است كه پس از حصول مقصود , از بين بردن امام براى مأ مون اشكالى نداشت مأ مون براى تحقق دادن به اين تصميم , امام را از مدينه به