شیعه در اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
نياورند چه اگر خدا را خوشنود كنندنعمت خود را برايشان فراوان و پاينده و اگر خشمگين سازند نعمت خود را از دستشان خواهد گرفت .و كسانيكه علاوه بر ايمان تنها بخدا براى انسان زندگانى جاودانى قائل بوده او را مسئول خوب و بد اعمالش ميدانند و در نتيجه روز باز خواست و پاداش ( روز قيامت ) اثبات ميكنند مانند مجوس و يهود و نصارى و مسلمين , در زندگى خود راهى را ميخواهند بپيمايند كه اين اصل اعتقادى در آن مراعات شود و سعادت اين سرا و آن سرا را تامين نمايد .مجموع اين اعتقاد و اساس ( اعتقاد در حقيقت انسان جهان ) و مقررات متناسب با آن در مسير زندگى مورد عمل قرار ميگيرد دين ناميده ميشود و اگر انشعاباتى دردين پيدا آيد هر شعبه را مذهب مينامند مانند مذهب تسنن ومذهب تشيع در اسلام و مذهب ملكانى و مذهب نسطورى در مسيحيت .بنابر آنچه گذشت هرگز انسان ( اگر چه بخدا نيز معتقد نباشد ) از دين ( برنامه زندگى كه بر اصل اعتقادى استوار است ) مستغنى نيست .پس دين همان روش زندگى است و از آن جدائى ندارد .قرآن كريم معتقد است كه بشر از دين گريزى ندارد و آن راهى است كه خداى متعال براى بشر باز كرده كه با پيمودن آن بوى برسند منتهى امر كسانى كه دين حق ( اسلام ) را پذيرفته براستى راه خدا را ميپيمايند و كسانيكه دين حق را نپذيرفته اند راه خدا را كج كرده عوضى گرفته اند (1)