رسيدن خسرو به شيرين در شكارگاه - گزیده ای از خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزیده ای از خسرو و شیرین - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رسيدن خسرو به شيرين در شكارگاه





  • به زارى گفت شيرين كاى دغا باز
    اگر خورشيد بر پايم زند بوس
    چو خود مي بوسم اكنون پشت پايت
    ملك از رخصت ان لعل چون قند
    پس آن كه گفت باصد گونه زارى
    من از عطف عنان مطلق خويش
    وگرنه من كجا آن پاى دارم
    شكر لب گفت با خسرو كه هان خيز
    مهين بانو چو زان دولت خبر يافت
    به رسم خسروان مجلس برار است
    خرامان گشت ساقى باده در دست
    چو ماه چارده بنشسته خسرو لبش مي خواست مهمان را دهد نوش
    لبش مي خواست مهمان را دهد نوش



  • چو دل بردى ز من چندين مكن ناز
    ز پشت پاى خويشم خيزد افسوس
    تو پشت پا زنى شايد ز رايت
    زد اندر پاى شيرين بوسه اى چند
    كه اى در دل نشانده تير كارى
    ترا مي آزمايم در حق خويش
    كه از كويت به رفتن راى دارم
    چو دولت سايه اى بر فرق ما ريز
    كه مه در منزل پروين گذر يافت
    خردمندان نشستند از چپ و راست
    وى از مى مست و مي خوانان ازو مست
    پريوش در تواضع چون مه نو كرشمه بانگ بر ميزد كه خاموش
    كرشمه بانگ بر ميزد كه خاموش


/ 65