پاسخ خسرو به شيرين - گزیده ای از خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزیده ای از خسرو و شیرین - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پاسخ خسرو به شيرين





  • جوابى با هزاران عذر چون قند
    كه اى داروى چشمم خاك كويت
    ز رخسار تو چشمم باد پر نور
    ترا كز آشنايى صد زيان بود
    منم كز استانت سر نتابم
    همى كن هر چه خواهى در حضورم
    من و شبها و جان محنت اندود
    در صبح اميدم بى كليد است
    همه روزم بهر سوئى دل و هوش
    همه شب چشم حسرت در ره باد
    ز تو چندين غمم در دل نهانى
    به زارى گويمت در ساز با من
    به خسرو گفت كاى چشم مرا نور
    مرا كشتى و من از مهربانى
    غمت در من چنان گشت آتش انگيز
    هنوز اندر طريق عشق خامم
    بسى كوشيدم اندر پرده پوشى
    چه افتاده است نى نوميدم از خويش
    هنوز رخ چو برگ ياسمين است هنوزم گيسوان آشفته كارند
    هنوزم گيسوان آشفته كارند



  • گشاد و كرد شيرين را زبان بند
    دلم ديوانه ى زنجير مويت
    وزان رخسار زيبا چشم بد دور
    اگر بيگانه گشتى جاى آن بود
    وگر تيغم زنى رخ بر نتابم
    مكن بهر خدا از خويش دورم
    ز لرزانى تنى چون سائه دود
    كه پايان شب غم ناپديد است
    مگر روزى ز نامت خوش كنم گوش
    مگر وقتى ز بويت دل كنم شاد
    هنوزت دوست ميدارم كه جانى
    مباش از پرده سنگ انداز با من
    مباد از روى خوبت چشم من دور
    گهت جان خوانم و گه زندگانى
    كه خاكستر شدم زين آتش تيز
    كه مى بايد هنوز از ننگ و نامم
    كه پوشم ناله ها را در خموشى
    كه بهر چون توئى سوزم دل ريش
    هنوزم سرو بالا نازنين است هنوز اهوان مردم شكارند
    هنوز اهوان مردم شكارند


/ 65