عقد بستن دختران با پسران به فرمان خسرو - گزیده ای از خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزیده ای از خسرو و شیرین - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عقد بستن دختران با پسران به فرمان خسرو





  • چو خندان گشت صبح عالم افروز
    نماند اندر فلك ز انجم نشانى
    ملك بر وعده ى دوشينه برخاست
    خمار عشق بازى در سر افتاد
    اشارت كرد خواندن موبدان را
    خردمندان چو گشتند انجمن گفت
    كسى كز عشق كس باشد خيالش
    به فرمان دو صاحب چاره سازان
    همى كردند يك يك را فراهم
    چو گشت آسوده خاطرها به پيوند
    ملك در پيش شيرين زار بگريست
    نه پاينده است بر مردم جوانى
    چه بختست اينكه چون من پادشائى كنونم ده زكات خوبى خويش
    كنونم ده زكات خوبى خويش



  • زمانه داد شب را مژده ى روز
    به نيلوفر به دل شد گلستانى
    حريفان باز جست و مجلس آراست
    دل از جوش شراب از پا درافتاد
    همان دانندگان و به خردان را
    كه گردد هر درى با گوهرى جفت
    شود همسر به كابين حلالش
    همى جستند راز عشق بازان
    دو گان را عقد مى بستند با هم
    به بوى وصل دلها گشت خرسند
    كه چند از يك دگر فارغ توان زيست
    نه كس را اعتماد زندگانى
    بود محتاج رويت چون گدائى كه فردا من غنى گردم تو درويش
    كه فردا من غنى گردم تو درويش


/ 65