اظهار عشق كردن خسرو به شيرين
به آسان هم به عقد اندر نيايم چو شه ديد آن چنان سوگند، عهدى به زلف و عارضش قانع شد از دور
به زلف و عارضش قانع شد از دور
دلش را تا فراوان ناز مايم دگر در دل ننمود جهدى به بوئى دل نهاد از مشك و كافور
به بوئى دل نهاد از مشك و كافور