رسيدن خبر مرگ فرهاد به شيرين و زارى او
نكو را نيك و بد را بد شماراست چو خسرو جرم خود را يافت پاداش طمع يك بارگى برداشت از دوست ز ار من در مدائن رفت غمناك
ز ار من در مدائن رفت غمناك
به پاداش عمل گيتى به كار است پشيمان وار گشت از ديده خون پاش رضا بى مغز گشت و كينه بى پوست ز حسرت كام خشك و ديده نمناك
ز حسرت كام خشك و ديده نمناك