رفتن خسرو به سوى قصر شيرين و در بستن شيرين به روى خسرو - گزیده ای از خسرو و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزیده ای از خسرو و شیرین - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رفتن خسرو به سوى قصر شيرين و در بستن شيرين به روى خسرو





  • روان گشت از شراب لعل سرخوش
    چو آمد تا به قصر نازنين تنگ
    خبر بردند بر سر و گلندام
    به لرزيد از هراس آن دسته ى گل
    شكوه ننگ و نام آواره گردد
    صواب آن ديد راى هوشيارش
    عمل داران درگه را به فرمود
    دويدند آن همه فرمان پذيران
    چو آمد بر در قصر دلارام
    درى بر بسته ديد و ميزبان دور
    تعجب كرد و حيران ماند زان كار
    جهان شب شد به چشم نيم خوابش
    به خوارى بازگشتن خواست در حال
    ملك را كامد آن آواز در گوش
    چو سر بر كرد سوى قصر والا
    دميد از هر دو جانب صبح اميد
    پرى روى از مژه مى ريخت آبى به نظاره فروماندند تا دير
    به نظاره فروماندند تا دير



  • ولى از سوز سينه دل پر آتش
    ز مغزش هوش رفت از سينه فرهنگ
    كه طوبى بر در فردوس زد گام
    كزان سيلاب تندش بشكند پل
    لباس عصمتش صد پاره گردد
    كه ندهد راه در ايوان بارش
    كه بشتابند پيش آهنگ شه زود
    به استقبال شاه تخت گيران
    كزان شيرين سخن شيرين كند كام
    مه اندر برج عصمت مانده مستور
    كه نخل بارور چون گشت بى بار
    كه ماند اندر پس كوه آفتابش
    كه خواندش نازنين ز آواز خلخال
    به جان بى خبر باز آمدش هوش
    زمين بوسيده ماه سرو بالا
    مقابل شد به دلگرمى دو خورشيد
    به روى ميهمان ميزد گلابى نمى گشت از تماشا چشمشان سير
    نمى گشت از تماشا چشمشان سير


/ 65